عنوان خردهفرهنگها را در جوامع غربى براى حاشيههايى،
مانند خردهفرهنگ جوانان هيپى، بر متن فرهنگ اصلى به كار بردهاند. اما در
آن جوامع، فرهنگى مسلط و غالب بهعنوان تنه اصلى جامعه استقرار دارد و
خردهفرهنگها شاخههاى آنند. ممكن است خردهفرهنگ از تنه جوانه بزند، يا
حتى مانند فرهنگ بديل جوانان آلمان در دهههاى 1970 و 80 مدعى باشد از ريشه
روييده و از آفتهاى فرهنگ مسلط مبرّاست. اما وجوه مشترك هنجارهاى فردى و
اجتماعى در فرهنگ مسلط و خردهفرهنگها به مراتب بيش از تفاوتهاى آنهاست.
در جامعه ايران ناظر خارجى هرگاه اراده كند خردهفرهنگى
بيابد كه در راديوتلويزيون دولتى نمود ندارد، به آسانى موفق مىشود. در
فاصله اين شهر تا آن شهر، و حتى از اين كوچه تا آن كوچه، طرز فكر و
شيوههاى زندگى چنان متفاوت است كه شرح تفاوتها تهرنگى از سفرنامههاى
كاشفان قرنهاى پيش دارد. در سطوح زيرين جامعه لايههايى ناهمگن به همزيستىِ
گاه ناآرامى ادامه مىدهند.
احترام به مفاخر ادبى، سليقههاى غذايى و آداب خاكسپارى در
شمار زمينههاى مشترك فرهنگى جامعه ايرانند. اما در بسيارى جنبههاى ديگر،
ممكن است هنجارها بسيار متفاوت باشد. برخوردهاى ناشى از تفاوت به روشنى
نشان مىدهد فرهنگى غالب كه از سوى همه به رسميت پذيرفته شده باشد هنوز به
وجود نيامده است. يا مىتوان گفت هنجارهايى پيشتر يكسان جاى خود را به
خردهفرهنگهايى متفاوت دادهاند. گاه از فرهنگ سنتى بهعنوان معيار مسلط
ياد مىكنند اما مىتوان ديد كه حتى در خود آن حيطه نيز ميان شاخه و
شعبهها اختلاف نظر وجود دارد. در شهرهاى بزرگ كه دوربينهاى فيلمبردارى
وقايع را در جهان منعكس مىكنند، قمهزدن در مراسم مذهبى از سوى حكومت نهى
مىشود، اما قمههاى خونآلود و فرقهاى زخمى در محيطهاى كوچك و دور از
شهرهاى بزرگْ عامّه مردم را به خود مىكشاند، به همان سان كه حركات موزون
براى خردهفرهنگ ديگرى جذابيّت دارد.
برخى اهل متون جامعهشناسى شايد استفاده از تركيب خردهفرهنگها را براى
اشاره به شيوههاى متفاوت زندگى يك ملتْ نابجا بدانند، عمدتاً به اين سبب
كه در متون غربى به معنايى متفاوت به كار مىرود. اما اين تنها نمونه
استفادههاى متفاوت از يك تركيب نيست. عنوان جبهه ملى در برخى جوامع
اروپايى بيانگر جمعيتهاى دستراستىِ افراطى در حاشيه جريان اصلى جامعه است.
در ايران، جبهه ملى با تصاوير بريتانيايى و فرانسوى و اتريشى و آلمانى كه
يادآور نژادمحورى و خارجىستيزى است بسيار تفاوت دارد. در برابريابى براى
مفاهيم اجتماعى بايد به تفاوتهاى مصداقى توجه داشت.
تقويم رسمى ايران نه تنها تركيب دو نحله فرهنگى است بلكه
حتى گاهشمارى واحدى در آن به كار گرفته نشده. طبيعى است ژاپن، چين، اتريش،
مكزيك، آمريكا، روسيه و جوامع ديگرى كه گرفتار اين گونه دوگانگى در اختلاط
سُرور سوگوارى نيستند نامى براى توصيف آن نداشته باشند. خردهفرهنگها شايد
رساترين عنوان براى توصيف هنجارها و مجموعه تلقيات نباشد اما تا يافتن
جانشينى بهتر، ناچار از بهكاربردن آنيم.
|