
رها از بازار سیاه،
گرفتار بازار آزاد:
دیداری که
دست نداد
مدتها در این خیال بودم چنانچه گذارم به پراگ بیفتد
نسخهای از دفترچهٔ خاطرات و فراموشی که در یک
فصل آن از
ایوان
کلیما (۲۰۲۵-۱۹۳۱) نقل کردهام برایش ببرم.
سالها آنچه را به تشخیص کمیساریای
خلق
''بازار
سیاه''
و مشارکت در آن جرم بود
''بازار
آزاد''
نامیده بودند. زمانی که پس از انقلاب مخملی ۱۹۸۹، سانسور
(به گفتهٔ کلیما،
''دشمن
مخوف و آشنا'')
جایش را به بازار
از دور
فریبنده اما ضعیفگداز ِ (به
بیان کاظم شریعتمداری) ''چاپتالیسم''
داد احساس کردند از چاله به چاه
افتادهاند.
مقالهٔ کلیما
کوتاهزمانی پس از پایان رژیم سابق در فصلنامهٔ گرانتا چاپ لندن
منتشر شد. اگر عبور به سوسیالیسم نیاز به
تمهیدات دوران گذار دارد، رفتن زیر
غلتک بازار آزاد فوری و اتوماتیک
است. شب میخوابی صبح بلند میشوی میبینی تورّم ترتیبت را داده است
اساسی و کمتر از یکسوم دیروز در جیب داری. |