تصویری
كه ناظر خارجی، در منصفانهترین حالت، پنجاهـ پنجاه بر پایۀ گفتههای
حكومت و اظهارات مردم منتشر میكند ابتدا به سمع و نظر سازندگان افكار
عمومی در كشور خویش میرسد و سپس اینها هستند كه از آن كشور تصویر میسازند
و به دست عامۀ مردم میدهند.
در مورد آمریكا، جریان حتی از
این هم ظریفتر و پیچیدهتر است. افكار خواص كرانۀ شرقی آن كشور نه تنها
تابع عامۀ مردم مناطق میانی نیست، بلكه تا حدی زیادی مستقل از دوز و
كلكهای سیاسیون كاخ سفید است. رئیس دانشگاه كلمبیا هنگامی كه به
خردهگیریها دربارۀ سخنرانی ِ كذایی جواب میداد برای شركت در همایش
فارغالتحصیلان و برو بچههای قدیمی در پاریس بود. این سفر و حضور
میتواند معنایی فراتر از یك اتفاق سادۀ مربوط به فصل تعطیلات داشته باشد:
دنیای منهتن و روشنفكری ِ لیبرال دانشگاههای شرق آمریكا بیشتر ادامۀ سنتهای
اروپاست تا چشمانداز محدود و طرز فكر اهالی آركانزاس و تگزاس. عامۀ مردم
آمریكا حتی روشنفكرهای خیلی غول را با ورزشكارها كه بخار دارند و با
آرتیستهای سینما كه به دردی میخورند مقایسه میكنند و میپرسند این
روشنفكرها كار واقعیشان چیست؟
فهرست تبهكاران سیاسی شامل
اشخاصی است از قماش سالازار، فرانكو و پینوشه. در بخش مثبت این آلبوم،
آدمهایی از قبیل تیتو، مائو، چوئن لای، هوشی مین، ژنرال جیاپ و البته
كاسترو وجهۀ جهانی خویش را مدیون حمایت اهل نظر در اروپا هستند و این حمایت
در طرز فكر دانشگاهیان آمریكا هم انعكاس مییابد. كاسترو حتی اگر سالها به
همین وضع ادامه بدهد قدرتمندان واشنگتن مشكل بتوانند به طور جدی سر به سرش
بگذارند زیرا روشنفكران اروپا و دانشجویان انقلابی سابق كه امروز در دولتند
قلباً نسبت به او نظر مساعد دارند. در نتیجه، اهل نظر در شرق آمریكا هم
محكم میگویند این شخص را به حال خود بگذارید. اسم این نظر مساعد را، در
اصطلاح مورد علاقۀ جمهوری اسلامی، میتوان تضمین امنیتی گذاشت اما با
سخنرانی و ابلاغ حقیقت و تهدید سیخكی و این جور كارها به دست نیامده است.
این اعتبار ریشه در داخل خود كشور دارد و نظر روشنفكران داخلی در نظر
همتایانشان در غرب انعكاس مییابد.
اعتبار جهانی برای دولتمرد یا
دولتزن ایرانی یعنی شماری قابل توجه از اهل نظر در این مملكت معتقد باشند
این شخص و همكارانش پیرو طرز فكریاند كه اگر یكی دو دهۀ متوالی به اجرا در
آید به حل برخی مشكلات ایران كمك میكند و این كشور را در مسیری صحیح قرار
میدهد تا از درجۀ سه بودن به درجۀ دو ارتقا یابد. در این حالت است كه
همتایان دوربین و قلم به دست در اروپا و سپس آمریكا خواهند نوشت و خواهند
گفت این شخص در كشورش پایۀ واقعی و محبوبیت حقیقی دارد.
نه تنها برای دربان كاخ ورسای
در نود سال پیش، بلكه همین امروز نزد شماری عظیم از عامۀ مردم دنیا اسم
ایران ناآشناست. ناظری از زمرۀ خواص هم كه نخستین بار پا به تهران
میگذارد به احتمال زیاد از لایۀ نازك و طبلهكردۀ عایدات نفت كه روی همه
چیز كشیده شده متوجه میشود در این كشور
جز یك فعالیت، بقیۀ چیزها
در حالت نيمهتعلیق است: فعلهاش تنبل است، بنـّای آن مهارت كافی ندارد،
مقاطعهكار بزن و در رو باید سبیلهای بسیاری چرب كند، مأمور دولت چون حقوق
مكفی نمیگیرد دستش برای مداخل دراز است، مقامها میدانند كه آدم تا فرصت
هست باید بارش را ببندد، و قوۀ قضائيه در پس آينه طوطیصفتش داشتهاند.
حتی پیش از شروع سخنرانیها دربارۀ شكوه فرهنگی یگانه و فخر و عظمت دیرین
ملت بزرگ، فرد ناظر نتیجهای را كه باید گرفته است. و معمولاً به طور
خصوصی اظهار تأسف میكند كه این مردم استحقاق بهتر از این دارند.
چندین سال پیش، خاتمی برای
خلاصی از شرّ كلینتون كه در مقر سازمان ملل قصد داشت با او سلام و علیك كند
ظاهراً در گوشهكناری قایم شد تا طرف پی كارش برود.
در دنيا به زحمت میتوانستند
هضم كنند وجود ليوان پايه بلند روی ميز و حضور زنان
در كنار آن آرامش كسی
را به هم بزند، اما خودداری مجدّانه از هـِلـُو
گفتن ِ خشك و خالی
اصلاً قابل درك نبود. وقتی ساختار حكومت ايران را رسم كردند تا مطلب را حلاجی كنند،
نمودار مربوطه قابل ترسيم روی يك صفحه نبود و از كامپيوتر كمك گرفتند تا در چند
صفحۀ متوالی و مرتبط تجسم كنند در ايران كی به كی است و چه مقامی از چه
مقامی دستور میگيرد.
نتيجۀ اصلی: سيستم ِ
دربستۀ بسيار
تودرتويی
است كه در
جهان نظير ندارد. نتيجۀ ضمنی:
در فرهنگ ايرانی، حسد انگيزۀ مهمی است و، بیتوجه
به ندای عقل و دين و
منافع ميهن و ملت، دستدادن با رئيس جمهور جذاب
آمريكا غنيمتی
بود كه همتای ايرانیاش
اجازه نداشت نصيب خود كند. بعدها اصوليون گفتند كارها خوب و بد
ندارد؛ مهم اين است كه چه كسی انجامش دهد.
صد خروار سخنرانی دربارۀ
كرامت انسانی به اندازۀ
همين يك جمله دست رو نمیكند.
یعنی:
نزد مسلمان ِ ايرانی اصولی
وجود ندارد.
فقط منافع و مصلحت.
و
یكی دو سال پیش نقل
شد در ایران به نمايندگان خارجی بشارت دادهاند "مستر ایز كامینگ" (؛Mister
is coming آقا داره میاد). در دانشگاه كلمبیای نیویورك بحث بشارت ورود منجی
به اینجا كشید كه درهرحال تا فرارسیدن آن
واقعه فعلاً مزاحم
همجنسگراها نشوید: شیرجهرفتن از متعالی به مبتذل. به این جور
حضوردرصحنهها كه اگر سود احتمالیاش برای فرد باشد زیان حتمیاش برای ملت
شريف و اسلام عزيز و نظام مقدس است، كسانی دوست دارند بگویند معامله با
خدا.
چندی پیش حرف یك مقام ایرانی دربارۀ قطعنامۀ شورای امنیت
را كه مضامین "لولو" و "رو به قبله خوابیدن" در آن بود در برخی نشریات
خارجی به عباراتی بیربط برگرداندند. قصور از مترجمان فارسیدان بود كه
اصطلاح را تحتاللفظی دوبله كردند. شتاب برای عقبنماندن از ضربالاجل ِ
چاپ یا پخش با كار دقیق سازگاری ندارد. سال 58 كه گروهی تا آن
زمان ناشناخته دست به ترور زد و خودش را فرقان معرفی كرد، نشریاتی در غرب نوشتند
اسم گروه ضارب، گاری دستی است زیرا ایرانیانی در نخستين
وهله خيال كرده بودند فرقان شكل كتابی ِ
فرغون
است. بعد از سی سال
رجزخوانی از این سو، هنوز در خارجه كمتر كسی مطمئن است
معادل مناسب این كلمۀ استكبار كه در ایران تكرار میشود تكبـّر و
فیسبالابودن است، ثروت است، یا قدرت است. |