نقد و نظر
|
’جاسوس‘ اینگیلیس، پسر مصدق و نیلوفر نگاه شهروند غربی به ایران اسلامی با چنین متونی شکل میگیرد.
داریوش همایون در رژیم مورد علاقهاش آرزوی جایگاهی داشت که فکرش را هم نمیتوانست بکند در رژیمی اسلامی به آن برسد.
جامعهٔ انسانی در خط مستقیم حرکت نمیکند و برخلاف بازی بیلیارد همیشه نمیتوان توپ را با یک تقــّه در سوراخ مورد نظر انداخت. اگر شباهتی با بیلیارد باشد در نوع بسیار پیچیدهٔ آن است که یک ضربه چندین توپ را در جهات مختلف به حرکت درمیآورد تا نتیجهٔ دلخواه بازیکن چوببهدست حاصل آید. گرفتاری بزرگ جامعهای به پیچیدگی ایران معاصر در محاسبهٔ بـُردارهای متباین ِ تقــّههای مضاعف، مرکب و چندسویه است.
ناصحانی که به غربیان اندرز رعایت نزاکت اجتماعی و پرهیز از فکرکردن با صدای بلند میدهند بد نیست توجه کنند که در جوامع مسیحی، مسلمان را به رسمیت میشناسند نه خود دین اسلام را.
نسلهای پیاپی ایرانیها از جفایش نالیدهاند و طی شصت سال چهار بار رابطه با آن دولت رسماً قطع شده است. پس شاید معقول باشد که قطع بماند.
ایران و یازده سپتامبر: دودلی در جهانبینی، زبلی در سیاست (پیدیاف) افکار عمومی و احساس ِ (در مواردی رندانه و دوگانهٔ) قاطبهٔ مردم ایران دربارهٔ "حقایق" ۱۱ سپتامبر هر چه باشد، از این واقعیت ناخوشایند گریزی نیست: نهایتا موضع دولت است که جایگاه کشوری را در چشم مردم جهان تعیین میکند. کتابهایی کمقطر که به درد عکسگرفتن برای صفحهٔ اندیشه و هنر نمیخورد دربارهٔ مجموعهٔ شخصی کتاب
بسیاری حرفها در مذمـّت دستهای پلید استعمار، مقصردانستن قدرتهای مداخلهگر خارجی و سرزنش روشنفکران، نه بحث قانعکنندهٔ تاریخی بلکه عمدتاً قصهٔ کلثومننه است.
سی خرداد: روزی که مدتها پیش آغاز شده بود
در جهش و انفجار و گشایش اجتماعی عصر مشروطیت، یکی از کسانی که از حیطهٔ ادبیات به عرصهٔ جریدهنگاری پرتاب شد محمدتقی بهار مشهور به ملکالشعرا بود. . . .
”شبی که زلزله از کوچههای عقل گذشت“ آیا این تصاویر فقط یک رشته خیالات و کلمات است یا نتیجهٔ توجهی آگاهانه ـــــ و به چه چیز؟ در حالت دوم، با برچسب یا اتهام رمانتیکبودن، بهمعنی پرتبودن، جور در میآید؟
سماوات والارض بهعنوان نوعی دوچرخه در حالی که برای تعجیل دعا میکنند چرا انگار عملاً تأخیر را بیشتر میپسندند؟
بیگانگان در شب، و بدنامی ِ حیات شماری از تلفنها الماسهایی ابدیاند. بعید میدانم روزی بخواهم صاحبانشان را دیگر نبینم. میل دارم حضور خودم در جهان را به اتفاق آنها جشن بگیرم. آدمهای مطبوع، مثل آینههای روبهرو، شادی را چندین و چند برابر میکنند. کسی چه میداند: شاید جهان هم از حضور ما در خودش خشنود باشد.
دربارهٔ کتاب جمعه (مرداد 58 ـ خرداد 59)
ريشههای خصومت مسلمانان با غرب: نيويورك را قاهره كنيم رؤیاپروری با پول نفتی كه غربیها كشف كردند
لایههای نوشته، مراتب نویسندهه آدمهایی مانند همایون نویسندهٔ نویسندهها و روزنامهنگار ِ روزنامهنگارها هستند. تأثیر فکر و نوشتهشان بر اهل نظر است که از طریق قلمها به شماری بزرگتر منتقل میشود. نه آدمیزاد موجودی یکبعدی است و نه سالوس و ریا به اصحاب دیانت اختصاص دارد.
پادگانآباد
گرفتاری نه در نداشتن یا کمداشتن حافظهٔ تاریخی، بلکه شاید جای دیگری باشد. در ایران پرسش اصلی این است که چرا جامعه در خطی مستقیم به سوی ترقی و تعالی حرکت نمیکند تا عین خارجه شود، و انگار در زیگزاگی سرگیجهآور دور خودش میچرخد.
اگر در زمان قدرت و حیات افراد فاش شود یعنی افشاگری و آبروریزی. بعدها راحت اسمش را میگذارند اسناد تاریخی.
R بيطرفی، جانبداری، جاسازی ِ پيام در اوضاع و احوالی كه جنگ فرسايشی بين ايران و اسلام شدّتی بیسابقه میيابد، اين اندرز كه قلمزن مطبوعات به اندازۀ توريست ِ خوشخلق بيطرف بماند و درگير موضوعها نشود كمی زيادی شيك و بلكه غيرعملی است. ايران تنها كشور دنياست كه در عبادتگاهش هزار و دويست كيلو اورانيوم با غلظت دو و نيم درصد را با پانصدتا بيست درصدی طی شش ماه، يا هشتصدتا جنس پانزده درصدی طی دوازده ماه معاوضه میكنند.
منش انسان سرنوشت اوست، اما اگر دنيا واقعاً در سال 2012 آخر شود باز هم به منش انسانها ربط دارد؟. دربارۀ فرهنگ شمارش آرا بسياری از ما چشمبهراه و جستجوگر هويتی ماندهايم كه خيال میكنيم سرانجام روزی از ته خيابان از راه خواهد رسيد، يا همين گوشهكنارها پيدا خواهد شد.
R كتابان، كتابش، كتابندگان، كتابناك كتابخواندن، جز شب امتحان، وظيفه نيست؛ تفريحی است كه میتواند مفيد باشد. كسانی كه ما را با موشدوانیشان اذيت میكنند در واقع از ما نيستند: يا از داخل كمد بيرون پريدهاند يا از اديان و سيارات ديگر آمدهاند.
چگونه وقتی نسيم به قوطي برنگشت ستونها به باد رفت
R مستضعفان فرهنگی، گلـّهزار اهورايی رَمكردن ناگهانی را ممكن است اقليتی كوچك به جمع القا كند و اكثريت فقط با موج رانده شود. بسياری ممكن است بعداً بگويند موافق نبودند. اما برائت ِ انفرادی بیفايده است: جامعه، انقلاب و عمل سياسی تا حد زيادی يعنی همين سرايت احساسات. R مهندسان و تخريبچیها پسرانی كه بهعنوان تخريبچی به شهر آمدند دكترمهندس شدهاند و طبقهای قدرتمند ساختهاند اما هر كليد و پيچ و دكمهای در برابر خود میبينند با حالتی بدوی انگولك میكنند، با اين تصور كه از آزمايش و خطا میتوان به نتيجۀ دلخواه رسيد. R ده سال در آشوب و اغما ما همچنان به طرز غمانگيزی ايرانی هستيم. يك قرن پس از دهۀ سراسر فلاكت 1290، فكر ايرانی تا چه حد از آن روزگار تجربه آموخته است؟ R سردار در نهانخانه گناه اصلی ِ این شیر شب و خشكهمقدس ِ روز، بازشدن ِ چشم و گوش اوست: دنیا را سلفسرویس، تجربه را قابل گسترش، و دَم را غنیمت يافته. اگر هیئت منصفهای در كار میبود و شهروندان را به بازی میگرفتند، این قلم نظر میداد سردار را با تنزّل درجه بازنشسته كنند و پرونده را ببندند. R انسان ِ ابزارنساز شكایتها میشنویم كه ما را با مونتاژ سرگرم كردند و خودشان به كرۀ ماه رفتند. كسانی با افتخار میگویند در ناسا، سازمان فضانوردی آمریكا با هشت هزار كارمند، یك ایرانی كار میكند. اما استخدام يك ایرانی افتخاری است برای مدیران ناسا كه میتوانند حتی انسان آریاییـ اسلامی را تابع نظم و قاعده و قانون كنند و به او یاد بدهند طرز فكر آبا و اجدادی را دور بریزد. R طبقۀ جديد، شويندهها و شويندگان میتوان نتیجه گرفت كه طبقۀ جدید در سطح فوقانی ِ سیستم گوارشی، یعنی غذاخوردن، میان سنت و تجدد گرفتار دودلی است و رفتارهای علنی و خصوصی ِ دوگانه دارد. اما در سطح تحتانی به وحدت وجود و انسجام فلسفی رسیده است، تجدد را صمیمانه میپذیرد و حتی از نوع طلایی و نقشبرجستۀ عربپسند استفاده میكند كه در خارجه هم نظیر ندارد. R ببرسواری و خبرهای بد برای دموكراسی قتل بینظیر بوتو ضربۀ دیگری به چشمانداز دموكراسی در خاورمیانه زد، نه فقط از این رو كه بانوی زیبای مدرن را ژنرالهای اتمپناه و اسلامچی به قتل رسانده باشند. عارضۀ فئودالیسم و طایفهبازی نیز مصیبت عظمائی است. متوفی وارث و فرمانروای مادامالعمر حزبی بود كه پدرش زد، و پسر محصل و شوهر نهچندان خوشنامش به جای او جلوس كردند. R زندگی خصوصی و حيطۀ عمومی در ایران مشاهداتی از زندگي در ايران برای خوانندگاني غيرايرانی. R موج كوتاه با برد بلند وقتی در برابر حكومتی كه سرباز دارد و آن سرباز تفنگ دارد و آن تفنگ فشنگ دارد، یك یا چند آدم جگردار كه سرباز ندارند و آن سرباز تفنگ ندارد و آن تفنگ فشنگ ندارد اعلامیه صادر میكنند، چنین كاری خبر است. و وقتی آن خبر، سوار بر امواج پخش میشود، موازنۀ نابرابر قوا چنان به هم میریزد كه انگار صفر و بینهایت مساویاند و یك الف شهروند برابر است با یك فروند نظام مقدس. R كلمبيا، ما ميآييم رئیس حقوقدان دانشگاه كلمبیا وارد رینگ نشده چند آپركات و هوك ِ محمدعلیوار ِ جانانه نثار مهمان كرد. بیش از یك هفته طول كشید تا در میان ایرانیان نوعی اتفاق نظر حاصل شود كه یكی از آن دستكم چهار صفت بـُرّنده ربطی به فیزیك اشخاص ندارد و وصفی كیفی است.
يا: آن روزنامه واقعاً پا روي مين گذاشت؟ برخي ايرانيان نوجو زبانی بیپرده را كه معمولاً در حيطۀ شفاهی است برای متن مكتوب وبلاگ خويش به كار میگیرند تا مخاطب را از خواب بپرانند. برخی دیگر، در عرصۀ سیاست، انشاهای خوابآور كلیشهای را بهعنوان واقعیت زندگی به مخاطبان خویش تزریق میكنند. فقدان اعتدال در افراد یك جامعه میتواند به فقدان تعادل در كل آن بینجامد. R استفاده از سواد موضوعی است اجتماعی، نه صرفاً فنی مقامهای حكومت، همراه با ماشين و خانه، دكترا هم میگيرند اما سواد فقط پته نیست، بلكه یعنی فرد بفهمد چه چیزهایی را نمیداند و جوابش را كجا و چطور پیدا كند. نسل جدید ایران خوشبختانه اهمیت آن ابزار نوین را درك میكند. و میبینیم چه نبردی برای محدودكردن اینترنت جریان دارد و چه پولها خرج میشود تا آن را در قوطی كنند.
R شكوهي پنچرشده در فيلم ِ كيلويي با فروكش كردن جنجال فیلم 300، میتوان سایتهاي اعتراض به آن را دایر نگه داشت و به موضوعهایی در بطن قضایا پرداخت. شوق جوانان ایرانی به ایجاد سایتهایی پربیننده در شناخت ِ همراه با ستایش نیاكان میتواند بیش از فیلمی گذرا مؤثر باشد.
شگفتا بيش از آنكه كه شعر مولانا افراد را متحد كند، بحث قوميت و مذهب او انگار ميان ملتها فاصله مياندازد. وقتي كار به مالكيت معنوی و اثبات تعلق مفاخر ملی میكشد، مردان خدا هم ممكن است بر سر داشتن و نداشتن، و بودن يا نبودن، دست به يقه شوند. R نياكان مغروق مقامهایی كه این همه اعتراض به سدی در گوشهای از مملكت را سیاسی و بنابراین بیربط میدانند ظاهراً در درك این نكته مشكل دارند كه علاوه بر دانشگاه و مطبوعات و موسیقی و كتاب و فیلم و اینترنت و كاریكاتور، كشورداری هم امری سیاسی است. R كمديهاي سياه ِ مرد آرام دربارۀ طرحهاي كامبيز درمبخش
هرگز دقيقاً نخواهیم دانست فكر غالب و فكرهای رایج در جامعۀ این زمان ایران چه بوده است. نه تنها مجال ابراز عقیده وجود ندارد، بلكه فكرهای متضاد در فرد، رسیدن به تصویري قابل اتكا از نظر جمع را دشوار میكند. انگار مردم ایران به اتفاق تصمیم گرفتهاند در این باره نه چیزی بدانند و نه احساسی داشته باشند.
خطاست که تمام تقصیر را به گردن«آنها» و «ایـنا» بیندازیم. باید به حلاجی این نکته پرداخت که چرا و چگونه هر دو بخش میهن آریایی ـ اسلامی در مورد عقاید نژادی گرفتار اوهام مشابهی اند.
مرز و بوم آريايي ــ توراني ــ اسلامي باز گرفتار غوغاي مضحك قلمي است. متن كذايي قطعۀ مفرحي است متشكل از اجزايي بيربط كه سعي در مرتبط كردن آنها خنده مي آفريند. ارتباط پسرك و سوسك با كمك زبان انگليسي يا فارسي يا سوسكي ناكام مي ماند و فقط يك كلمۀ رايج تركي هم به كار رفته است.
R غزل ناب به عنوان محصول مشترك پيام حافظ، بهرغم تمام تلاشها براى تحريف آن، به روشنى دريافت شده است. اما نزد جوانان عصر جديد روش پيشنهادى او، يعنى پناهبردن به رندى و رندانگى، نه تنها راهگشا نيست بلكه با كل جهانبينى انسان جديد ناسازگار است. با رندى و رندانگى نه مىتوان سقف شكافت و نه طرحى نو در انداخت؛ فقط شايد بتوان به جنگى فرسايشى با حريفان ِ سختجان در حيطۀ ارزشها ادامه داد. اين شايد هيجانانگيز باشد اما براى توضيح و حل مسائل روزگار ما كافى نيست.
براى نخستين بار در تاريخ ايران، اختلاف نظر بر سر حق و عدالت به حكميّت صندوق رأى گذاشته شده است. بهطور سنتى، چنين اختلافى از طريق به قدرت رسيدن عيّارانى از قبيل يعقوب ليث صفارى فيصله مىيافت. تا اينجاى قضيه جاى شُكر دارد كه به جاى حكميّت شمشير و پياز ميان يعقوب ليث و خليفه، راههاى كمتر خونينى پيدا شده است.
در بحبوحۀ جنگ سرد ميان دو ابرقدرت و در هنگامۀ كشمكش ميان چهار جناح در ايران، مليـّـون از دربار و روحانيت شكست خوردند و كمونيست ها قلع و قمع شدند. در كشوري كه به كمتر موضوعي صريح و مستقيم نگاه مي كنند، براي توضيح آن وقايع، اسطوره اي تراشيدند به نام شعبان جعفري. حجيم مرد ِ تاريخ ايران در قرن بيستم اگر هم وجود نمي داشت بايد اختراع مي شد.
R برخورد خردهفرهنگ ها در سُرور و در سوگواري در حالى كه چهارشنبه سورى، عيد نوروز و سوگوارى ِ مذهبى بيش از پيش تبديل به صحنه رقابت خرده فرهنگ ها مى شود، دفاع پليس از حق «دگر سوگواران» را بايد به فال نيك گرفت. در شهرى كه اصطلاحاً «تهران بزرگ» نام گرفته است مى توان مانع از تبديل رقابت خرده فرهنگ ها به تنازع بقايى خشن ميان اِسى و حاج يداللَّه شد.R پارلمان و حزب: شرّ لازم و مقدمۀ واجب لغت حزب در شمار كلمات مثبت به شمار نمىآيد. ”پارتىبازى“ اصطلاحي حامل مفاهيم بىعدالتى، سودجويى و خودكامگى است. حزب يادآور دستهبندى، پشتك و وارو، كارهاى پشت پرده و بدهبستانهايى است از نظر اخلاقى مشكوك. زمانى حزب در چشم مردم نوعى سياه بازي ِ دولتى ـ دربارى براى تقسيم وجوه و پلو و صندوقسازى در شب انتخابات، و جمعآورىِ غنايم در فرداى آن بود.
گذشته را چگونه مىتوان بازسازى كرد؟ صرف نظر از توانايي ِ سينما در متقاعدكردن تماشاگر كه آنچه را بر پرده مي بيند فعلا همين جوري قبول كند، موفقيت كامل در چنين كارى ممكن نيست زيرا لازمهاش فراموشكردن مقدارى از چيزهايى است كه مىدانيم، و مىدانيم كه مىدانيم.
تعطيلات در ايران: در ستايش بطالت ماه رمضان را كه كشور نيمه تعطيل است مى توان دست كم معادل پانزده روز تعطيلات به حساب آورد و قيمتها پس از اين ماه ناگهان صعود مى كند تا ركود پيشين جبران شود. پس نوروزم به رمضانت در.
|
گفتگو
|
دربارهٔ چند کتاب و چندین موضوع. عنوان مصاحبه برگرفته از اشاره به حرف فریدون آدمیت، در علامت نقل قول، که عنوان رسالهای از اوست.
صلح: وقفهای ملالآور بین نشاط جنگها
ناگزیریم با نگرش امروز به گذشته نگاه کنیم
مردی سودایی که با شتاب زیست و با عجله مُرد دربارهٔ میرزاده عشقی
شخصاً در زندگانی خویشتن خویش تفریحم را تبدیل به کار، کارم را تبدیل به تفریح، بطالت را تبدیل به فراغت و فراغت را تبدیل به نوعی فضیلت کردهام و به اندرزهای والدینم و سایر ناصحان بیاعتنا ماندهام. این جوری آدم البته پولدار نمیشود اما به من یکی که خیلی بد نگذشته.
سنباده بر متن: رهین منت خواننده، جهان، جامعه و روزگار دربارهٔ ترجمه
فقط وقتى كسى قادر باشد سبكى را عيناً تقليد كند مىتوان گفت آن سبك را شناخته است.
R جوش خودمان را بزنيم و ماست خودمان را بخوريم گفتگو دربارۀ ظلم، جهل و برزخيان زمين R اسم اين حرفها را گذاشتهاند گفتگوي تمدنها ایرانیهای مذهبی و غیرمذهبی باید به قدری در سر و كلۀ هم بزنند تا فرسوده شوند و از فرط استیصال یاد بگیرند با هم كنار بیایند و این قدر دنبال حقیقت نگردند.
در احوال شخصي و اوضاع اجتماعي.
R ايران را هرچه كمتر ببينم بيشتر دوست دارم گفتگوي ناظري كه بيشتر سياحت انفس كرده است تا سير آفاق، با نشريه اي دربارۀ سير و سفر.
اهميت مقاله ـ رساله در عظمت موضوع آن نيست، در كيفيت تأملات و مشاهداتى است كه بحث را غنى مىكند و به آن چندين لايه و جنبه مىدهد.
پنجاه و چند سال مدام نوشت و چاپ كرد. چنين سابقهاى در هر رشتهاى جايگاهى به فرد مىدهد كه او خود را محق مىداند از آن دفاع كند، و نوع دفاع يك فرد جسور از سابقهاى پنجاهساله ممكن است با دفاع آدمى ملايم از سابقهاى كوتاهتر متفاوت باشد. شخصيتى بود خستگىناپذير و پرجلوه و كمياب كه بسيار تلاش كرد و به نحوى درخشان موفق شد.
R رويكرد عمده در كتاب تاريخ مدارس ايران هر طبقهاى تفسير و روايت خويش از تاريخ را ارائه مىدهد. كتاب تاريخ مدرسه حاوى آن تعبيرى است كه از نظر ادارى و سياسى رسميت دارد. وقتى پاندول ادارى و سياسى نوسان مىكند، ديدگاه كتاب درس تاريخ هم عوض مىشود، يعنى تاريخ را بازسازى مىكنند.
|
گفتار
|
R ازدحام مفاهيم در جنبش دانشجويى ماهها در ايران صحبت از ”اجماع در بستر تعامل“ و ”تعامل در بستر اجماع“ بود. بعد از انتخابات رياست جمهوري معلوم شد كسانى چراغ را خاموش كرده اند تا خلايق ندانند كى به كى است. شايد هم با كنترل از راه دور و از بسترهايى جداگانه تعامل مى كرده اند. برنامۀ كار تازگى نداشت اما واژه ها جديد بود.
R موقعيت دانشگاه، كف جامعه و محاصرۀ شهر از طريق روستا در چنين اوضاع و احوالى دانشجو چه انتظارى مىتواند از خود، و دانشگاه چه انتظارى مىتواند از جايگاه فرضى خويش داشته باشد؟ در حالى كه دانشجو براى درك بسيارى مسائل به نظريه متوسل مىشود، كف روستايى ِ جامعه با جيبش فكر مىكند و با شكمش رأى مىدهد.
تحقق دولت موردپسند تجددخواهان بستگى به حدى از تثبيت جمعيت دارد تا (شايد در آيندۀ دور) پيدايش طبقهاى بهعنوان مربّىِ مقتدر و پيشرو مانع هجوم پياپى نئاندرتال ها به شهرها شود.
R آموزش عمومي و آموزش دموكراسي انديشۀ سياسي را نميتوان بر پايۀ عواطف عرفاني بنيان نهاد. در جامعۀ ايران توجه عيني به واقعيتها ـــ يعني قدمبهقدم پيشرفتن ــــ نه تنها خريداران فراواني ندارد بلكه بهعنوان مخالف حقيقت ـــ يعني جهشي عظيم و يكبار براي هميشه ــــ پيشاپيش مردود شناخته ميشود زيرا جهانبيني خردهفرهنگها در اساس با همديگر در تضادند، اما حركت بر اساس واقعيت، نياز به حدي از تفاهم ميان آنها دارد. |
و دانشگاه
|
R از پاريس به تهران چند نكته در حاشيۀ جنبش دانشجويي
اينكه دانشجوي طب زبان انگليسي را براي جدل ايدئولوژيك ياد بگيرد، در همان حال كه زبان عربي را محصل براي محاوره مي آموزد، و در همان حال كه مي كوشيم به انگليسي خطابۀ غرّا بخوانيم (افزون بر انتشار ترجمه هايي گاه غيرقابل درك از كتابهايي بينهايت دشوار) ما را به تصويري از حضور خويش در جهان مي رساند كه سرگشتگي نام دارد.
R دانشجوها: طلبه هاي زمان رضاشاه دانشجوها، مثل همتاهاى نسل پيش، سخت دلمشغول اين مسئلهاند كه با اين جامعه چه بايد كرد. امروز قدرت اجتماعى پراكندهتر از آن است كه قابل احصا در يك يا چند محيط باشد. عامۀ مردم هم باسوادتر شدهاند، خودشان را يكپا سياسى مىدانند و ديگر آن دنبالهرَوىِ ِ روزگار پيش را نسبت به جوانان درسخواندهشان ندارند. با اين همه، دانشجوهاى امروزى نسبت به دانشجويان نسل پيش بيشتر مىدانند و آدمهاى جالبترىاند. خوشبختانه اين يكى از نظر رشد نسلها كاملا طبيعى است.
دانشگاه آزاد پديدهاى است كه وجودش ضرورت دارد اما قرار نبود به اين شكل در آيد.
R پيشگام يا پيشمرگ:بازبيني ِ يك رسالت تاريخيبنا به تقسيم كار اجتماعى، دانشگاهيان موظف به آگاهى دادن اند، اما اينكه مكلّف به پيشمرگ شدن هم باشند جاى بحث دارد.
ديداري از اميرآباد پس از 18 تير.
|
نشر و مطبوعات
|
از نشر و ناشرون در اینجا و جاهای دیگر تلقی نسلها از همدیگر همه جا همواره کموبیش همین بوده که جوانترها به نظر بزرگترها کتاب صحیح و پربار نمیخوانند و از علم و معرفت بویی نبردهاند. و مسنترها به نظر جوانها به حرفهایی عتیقه چسبیدهاند که بوی نا میدهد و به اینجا و اکنون ربطی ندارد.
خطا در ترجمه و بدفهمی در ترجمان وقتی به برخی نمونههای ادبیات داستانی نوشتهٔ نویسندگان معاصر ایرانی نگاه میکنیم که گویی حتی ناشر با دقت و علاقه نخوانده است و تایپیست و مصحح بنگاه او اهمیتی ندادهاند که این کلمات این همه بار غلط نوشته شدهاند، گناه مترجمی که تیم بیسبال شهر نیویورک را با تیم بسکتبال آتلانتا اشتباه میگیرد بخشوده نمیشود اما شاید اندکی سبک شود.
دربارهٔ لیست کتابهای پرفروش اوایل ٥٨
دربارهٔ ماهنامهٔ صنعت حملونقل
امان از نوحهخوانی و داستانپردازی نامه به سردبیر
دربارهٔ پایان کار ماهنامهٔ جامعهٔ سالم.
فقط احمقها نیستند که تعجب میکنند حین حفـّاری در اوراق زردشدهٔ ارتکابات سالیان پیش، از جمله به این مطلب برمیخورم: گفتگوهای من با شاه (خاطرات محرمانهٔ امیراسدالله عـَلـَم) کتابفروشیهای خوب را به اندازهٔ رستورانهای خوب دوست داشتهام. برخی را بیشتر: کتابفروشیهایی که صنار ذوق و زیبایی در آنها دیده شود.
دولتهاي ايران، چه پيش و چه پس از انقلاب 1357، بنا به مصلحت وقت و با وضع قوانين و صدور فرمانهاي سختگيرانه دست به تعطيل مطبوعات زده اند. تعجبي ندارد كه از ميان روزنامه نگاران ايران كمتر كسي دليلي براي جدي گرفتن قانون مطبوعات ببيند. با اين همه، دلمشغولي با اين قانون و تلاش براي تغيير يا اصلاح آن ادامه خواهد يافت. Law and the Media Iranian governments, before and after the 1979 revolution, have cracked down on the press upon expediency and with draconian laws and decrees. No wonder few journalists can see enough reasons to take the Press Law seriously. Nevertheless, preoccupation with the law could linger and attempts to change or amend it may repeat.
نوشتن قوانيني جديد براي نشر و مطبوعات از جمله كارهاي بيهوده اي است كه هر دورۀ مقننه در زمرۀ وظايف خود مي داند، بي آنكه كمترين اميدي به اجراي دستپخت خويش داشته باشد. اگر واقعا قرار بر اجراي قانون نشر باشد، همان لايحۀ صدر مشروطيت كفايت مي كند. قانونگذاران بعدي در واقع ميل داشته اند تعيين كنند چه نوشته هايي انتشار نيابد. اما ممنوعيت آنچه نبايد منتشر شود بستگي به اوضاع و احوال دارد و اينكه چه كسي چه حرفي را با چه لحني و به چه منظوري مي زند. ملاحظاتي تا اين حد ذهني قانون بردار نيست.
روشن نيست كسانى بر پايۀ چه تحقيقى و با چه معيارى نتيجه مىگيرند كه عادت به خواندن كتاب در ايران كم شده يا در حال كمشدن است.
يکی دو پرسش رايج: چرا تيراژ کتاب نسبت به چهار دهه پيش پائين آمده است و
پائينتر میآيد؟ و آيا مردم به اندازۀ کافی کتاب
میخوانند؟ تعريف کافی بودن خود سؤال ديگری است. R نامههاى خوانندگان: سهم مخاطب ستون يا صفحه نامههاى خوانندگان را مىتوان از بخشهاى جذّاب هر نشريهاى دانست. اگر در ساير ستونهاى نشريه، نويسندگان با خواننده و با دولت و جامعه صحبت مىكنند، در اين بخش خوانندگان با نويسندگان، با جامعه، با دولت، با خوانندگان ديگر ــــ و گاه انگار حتى با خودشان ــــ حرف مىزنند. بنابراين ستون نامهها چه از نظر ساختار و چه در محتوا متفاوت از بقيۀ بخشهاى نشريه است. |
دربارهٔ انتخابات در ایران
مرور پیشینه و چشمانداز روابط ایران و آمریکا
تابستان ١٩١٩: چند ایرانی، علاف در پاریس ایران هم از آن زمان تاکنون بسیار دگرگون شده اما نه به اندازهٔ کافی و نه در تمام موارد در جهت مثبت با نتایجی پایدار. ما همچنان به طرز غمانگیزی ایرانی هستیم. کشتی ایران سال ١٢٩٨ به گـِل نشسته بود؛ ملکالشعرای بهار پیشتر گفته بود ”به گرداب بلاست.“ امروز هم بخشی بزرگ از مردم طبق معمول از وضع موجود ناخشنودند، گرچه به تجربه دیدهاند نور ته تونل تاریک ممکن است قطاری باشد که میآید زیرت بگیرد.
خاورمیانه با نابودی شهرها و رفتن جوانان مدرسهرفتهاش به خویشتن خویش و آنچه خود داشت، یا نداشت، رجعت میکند در همان حال که اعتبار لیبرالیسم غربی با آزمونی سخت در خطر افتاده است. داعشیون میتوانند خشنود باشند که بهشت کافران لیبرالمنش را خوب به دردسر انداختهاند.
دربارهٔ ٢٨ مرداد
باز هم ناگزیر دربارهٔ ٢٨ مرداد به جای نگاه حسرتبار به گذشته، شاید صحیحتر باشد بپرسیم: آن فکرها به چه نتیجهای منجر شد و آن شیوهها چرا همچنان ادامه دارد؟
ممکن است ایرانیهایی بگویند قیافهٔ مقامهای کشورشان نمایندهٔ سیمای نژادی ِ مردمش نیست. حتی سران کشورهایی بیتعارف نظر دادهاند ملت ایران شایستهٔ بهتر از اینهاست. اما آن نژاد برتر آریایی که مردم ایران معتقدند از سلالهٔ پاکش برآمدهاند در چه زمانی شاخص این ملت بوده؟
تازه ترین شوک فرهنگی واردآمده به اخلاقیات جامعۀ ایران لرزه ای است شدید و عمقی که آثار آن فعلاً به چند سبب مجال بروز نمی یابد.
دربارۀ اعدام صدام حسین.
گفته اي است مشهور كه وقتي در ته تونل تاريك نوري مي بيني، شايد قطاري باشد كه مي آيد تا زيرت بگيرد.
ماه مرداد براي روشنفكران ايران تبديل به نوعي ماه سوگواري شده است. نيمۀ اول ماه نيمۀ تابستان وقف حسرتخواري براي نهضت جوانمرگ شدۀ مشروطيت است و نيمۀ دوم آن براي شهادت فجيع جواني ناكام موسوم به 28 مرداد.
فوتبال سيطرۀ يك روحيه است بر كل جامعه اي كه هر يك از لايه هاي آن معمولا ماست خودش را مي خورد. استيلاي همرنگ ِ جماعت شدن است. پيروزي در آن، پيروزي تخديري عاطفي است بر واقعيتهايي كه جاي دلخوشي نمي گذارد.
R جاذبۀ طاقتفرساي كلمه اي چهارحرفي معدود دولت هايي خروج از كشور را به عنوان حق به رسميت نمي شناسند و تقريبا همه در هر جاي دنيا مختارند كه بمانند يا بروند. اما اينكه به كجا مي توانند برسند امتيازي است كه بايد پي كسب آن دويد.
غربياني كه از مشرق زمينيان دعوت مىكنند بيايند حرفشان را بزنند دنبال اين نيستند كه اصل قضيه چيست؛ اصل قضيه را خودشان قرنها پيش پيدا كردهاند. صد يك ِ كتابهايي كه در دويست و پنجاه سال گذشته اروپاييان در باب شرق و اسلام نوشته اند هنوز به زبانهاي خاورميانه ترجمه نشده است. در واقع، دنبال اين نكتهاند: چه بايد كرد، و چرا مردمي كه فرياد مىزنند "ويزا! ويزا!" وقتى پايشان به سرزمين كفار مي رسد، نه تنها از آن جوامع خوششان نمىآيد بلكه مىخواهند نابودشان كنند. يك ناظر پياده آيا مردم ايران مي توانسته اند پايتخت كشور خود را به شكلي كاملا متفاوت ساخته باشند؟ مىتوان هيئتى پنج يا هفت نفره از كارشناسان درجه اول جهان استخدام كرد تا فكرشان را روى هم بگذارند و بگويند براى بهبود شهر تهران چه بايد كرد. پيداست كه نتيجۀ چه خواهد بود: به اعضاى هيئت پيشنهاد رشوههاى كلان مىدهند، بعد نوبت به كارشكنى و تهديد مىرسد و سرانجام مىشنويم كه چند تن از آنها بهعنوان عناصر نامطلوب اخراج شدهاند و بقيه هم كشور را ترك كردهاند. و تنازع گروههاى ذينفع همچنان تعيينكنندۀ شكل و شمايل تهران بزرگ و تهران عظيم خواهد بود.
هفتاد سال پيش كه ساختمان كتابخانۀ ملي ايران ساخته شد به تصور هم نمي آمد روزي آن منطقۀ تهران چيز ديگري شود. ساختمان جديد كتابخانۀ ملي مي تواند الهام بخش فرهنگ معماري ايران باشد.
آيا هرچه ابنسينا، عبيد زاكاني، حافظ، ولتر، فتحعلي آخوندزاده، برشت، هدايت، راسل و ديگران رشتند پنبه شده و جهان معاصر بار ديگر گرفتار سودائيانِ عالمِ پندار است كه كلمات را خلاف عقل معني ميكنند و خودشان مي بْرند و خودشان مي دوزند؟
R اين سلوك عرفاني در طريق صبحانه صبحانۀ سبك دار در زندگى من نقش بازى مى كند، حاوى لحظاتى است درخشان و نوعى فرصتِ مطالعاتى به حساب مى آيد.
R Private Lives and Public Domains in Contemporary Iran Eying the people around may be regarded as an impropriety in some cultures. The outlandish habit of staring at total strangers sometimes irritates foreign visitors to countries where people do not see anything wrong with unsolicited eye contact. To the natives, being looked at may be a sign of due attention, recognition and even respect. Many prefer a probing gaze to being politely ignored.
جواناني كه دربارۀ اميدهاي دهه 1340 چيزهايي
ميشنوند و ميخوانند ميل دارند با نمونههاي زندۀ آن ايام بهطور سرپايي
آشنا شوند. اما وقايعنويسي دشوار است. حتي در شرح موقعيتهايي كه فرد در
آنها حضور داشته است براي اطمينان از درستي هر نكته اي بايد دورههاي
زردشدۀ روزنامهها را ورق زد و به كتابها نگاه كرد. از اين رو، تمهيد
«تاريخ شفاهي» ابداع شده است تا به اين نياز بازار پاسخ بدهد.
|
يادها |
در فکرم وقتی آبها از آسیاب بیفتد سر بریدهٔ پرابهّت سسیل (یا سیسیل) در حراج کلکسیونرها چقدر میارزد. حتی شیر کمپانی مترو گلدوین مایر پس از دههها غریدن در آغاز فیلمهای پربیننده چنین آوازه و بهایی نیافت.
یادهای انجمن فیلم دانشگاه شیراز
پیش به سوی جهانی عاری از مدیرمعلم آغاز پائیز زیباست خصوصاً اگر لازم نباشد به مدرسه بروی.
اگر خوددارىِ من از تحويل گرفتن تخم مرغ ها باعث مىشد سربازها بدون ناهار بمانند و دست به شورش بزنند، و بعد مرا در دادگاه نظامى محكوم كنند و در سپيده دميِ سرد و مه آلود به جوخۀ اعدام بسپارند، آيا ياد و خاطرۀ من در كتابها ارزش آن را داشت كه فداى تلاش تكنفرۀ خويش در راه شمارش بيضۀ ماكيان و افزايش ِ احتمالىِ سهميه كوكوى سبزىِ پرسنل شوم؟ بر خلاف نظر سعدى كه ''مرد نكو نام نميرد هرگز"، بيشتر با نظر وودى آلن موافقم كه آدم بهتر است در آپارتمان ِ خودش زنده باشد تا در دل ِ مردم. The Garrison's Eggs and My Ubmrella
|
دالان ابديت |
پاسخ دفتر آیتالله منتظری به ”ترفیع شگفتانگیز یک آیتالله“ پس از ذخيره در دسكتاپ با Windows Picture & Fax Viewer باز كنيد.
|
نقل مطالب اين سايت با ذكر ماخذ يا با لينك آزاد است.
|