وقتی ما سر از تخم درمیآوردیم کتابفروشیهای معرفت و شفیعی
در خیابان زند و محمدی در خیابان داریوش شیراز خیلی کلاسیک و فضلایی میشدند
و رفتهرفته بوی نا میدادند. در سالهای
دبیرستان و دانشگاه به کتابفروشی زند سر میزدم که پاتوق نوگراها و اهل قلم
بود.
پارسال لیلیام پروا مرا به کتابفروشی اسفند برد. غلامحسین
امامی، صاحب آن، در روایتی دقیق خاطرات عهد شباب را زنده کرد.
امیدوارم بنویسدشان. یقین
دارم خواندنی است. کتابفروشی ِ خود او مکان بازیافتشدهٔ رستوران آبجوخورها
در خیابان ساحلی شیراز است.
شیرازیها به حاشیهٔ قلوهسنگها و دیوار سیمانی نهری تقریباً همیشه خشک میگویند
”خیابان
ساحلی“.
مثل شعر و رمان و اندیشهورزی و کتابنوشتن و
کتابفروشی و کل زندگیمان.
اندیشهٔ پویا، تیر و مرداد 91
|