١.
مهمان عزيز ينگهدنيايی
پزشك درمانگاهی در شيراز وقتی
از مادر كودك پرسيد چرا نام فرزندش را ”هاريـو“ گذاشته و معنی آن چيست،
فهميد پدر او زمانی هر صبح اين لفظ را از مردی خارجی میشنيد و چون از آن
خوشش میآمد روی بچهشان گذاشت.
مرد آمريكايی، مهندس نفت يا
گاز، بنا به عادت با جملۀ ”هاو آر يو؟“ (حالتان چطور است؟) با همكارانش خوش
و بش میكرده. در فرهنگ ايران كه فرد ِ مهمْ جوابدادن سلام ديگران را
ضروری نمیداند، تا چه رسد به پيشدستی در سلامكردن، كارگر ِ تحت امر مرد
فرنگی چنان شيفتۀ لبخند و فروتنی و صفای مستر ”هاريـو“ شد كه خاطرۀ خوش
كاركردن با او را در نام فرزند خويش تـداوم بخشيد.
هفتاد هشتاد سال پيش از ايجاد
اين پيوند مهرآميز در ممسّنی، مردم سراسر ايران كشتهمردۀ يك آمريكايی ديگر
شده بودند (ساموئل
جردن بعدها مشهور شد). مجلس دوم برای اصلاح نظام ماليۀ
ايران، مورگان شوستر، كارشناس آمريكايی و سیوچهارسالۀ گمرك را در رأس
هيئتی پنجنفره استخدام كرد. ترقيخواهان تلاش میكردند راهی برای
بيرونرفتن از شيوۀ باستانی زورگيری از مردم و بخوربخور در نظام ماليه
بيابند.
اما شوستر توانست فقط هشت ماه در تهران دوام بياورد. نارضايی
هيئت حاكمه از حساب و كتاب، و شليك دو اولتيماتوم پياپی از سوی دولت روسيه،
نه تنها جوانۀ اصلاح نظام ماليات را قيچی كرد بلكه به عمر مجلس دوم پايان
داد. عارف قزوينی در حسرت و شرم اخراج شوستر از ايران در قطعهای
که با موسیقی اجرا کرد
دردمندانه سرود:
ننگ آن خانه كه مهمان ز سر خوان برود
جان نثارش كن و مگذار كه مهمان برود
گر رود شوستر از ايران رود ايران بر باد
ای جوانان مگذاريد كه ايران برود
ترجیع تصنیف:
خدا کند بمانی، به جسم مرده جانی. |