حسن مدرس در يكی از موارد نادر بگومگوی علنی بر سر مهاجرت
در سال 1302 در مجلس گفت:
در زمان جنگ عمومى كه همان مهاجرت هم در كابينه آقا [حسن مستوفى]
فراهم آمد و بنده هم يكى از مهاجرين بودم.
آن هم صلاح مملكت نبود، معذلك
مقصر هم آقا نبود.
تا به حال هم مقصرشان نمىدانم.
اينها قصور است.
مستوفىالممالك در پاسخ به اظهارات مدرس گفت:
در اين مسئله هم بنده پيش وجدان خودم خود را مقصر نمىدانم و
قصور هم به عقيده خودم نكردهام و تصور مىكنم آنچه بنده كردهام عين خير و
صلاح مملكت بوده و حاضر هم هستم يك كميسيونى در مجلس تشكيل شود و مطالب
راجع به ايام مهاجرت را چون حرفهايى در آن است كه صلاح نمىدانم علنى بگويم
در آن كميسيون بگويم تا معلوم شود آنچه كه بنده كردهام قصور نبوده است.
مدرس در مجلس ششم، در سال 1305، حرف ديگرى زد:
در اين ده سال اخير بعد از جنگ بينالمللى وقايع مهمه در ايران
اتفاق افتاده؛ يكى مهاجرت بود كه در آن دو دسته بودند: بعضى اشخاص عقيده
داشتند به مهاجرت، بعضى هم نداشتند. ... من تقريباً از اشخاصى بودم كه زود
برگشتم... معتقدم كه اين مسائل بالاخره يك روزى بايد .... در اينجا حل شود
كه ما هى بيخود برنخيزيم ببينيم يك روزنامه كار نداشته مسئله مهاجرت را پيش
كشيده.... در [بحث بر سر موضوع] مهاجرت، آقاى رئيسالوزرا
[مستوفىالممالك] بودند.... كه با آقاى سليمان ميرزا و عدهاى ديگر و يك
مشت از آقايان عقيده داشتند كه اين مهاجرت به صرفه و صلاح مملكت است. يك
مشت ديگر معتقد بودند كه به ضرر مملكت است.
مسائل سياسى مسئله نظرى است و
در هر صورت دو دسته شدند. من از آن دسته بودم كه عقيدهام بر اين بود كه
خير، صلاح مملكت است.
به مهاجرت رفتم و هرگز هم تنقيد نكرديم از كسانى كه
مهاجرت را صلاح مملكت نمىدانستند.
غيبت هم نكرديم. خودم صاحب عقيده بودم
رفتم. پول هم از آلمانها گرفتيم و خرج كرديم (يكى از نمايندگان: خيانت
كرديد) خيانت نكرديم.
رئيس (زنگ مىزند): آقاى عدل، به شما اخطار مىكنم. استعمال اين كلمه از
وظايف محكمه است (نمايندگان: صحيح است).
مدرس: خيانت نكرديم، رفتيم و پول هم گرفتيم و خرج هم كرديم.
خسارتهايى هم
وارد شد. الان هم كه خدمت آقايان هستم عقيدهام اين است كه اين كار يك
فوايد سياسى داشت.... مسئله مهاجرت يك مسئلهاى بود كه بعضى عقيده داشتند
مضر است و پارهاى معتقد بودند مفيد است.
هنوز يك محكمه تشكيل ندادهاند كه
مرا و آقاى مستوفى را كه با من همعقيده بودند يك طرف نشانده و سپهسالار و
فرمانفرما را هم كه مخالف بودند يك طرف نشانده محاكمه كند و ببيند كدام
ذيحق بودهاند.
|