صفحۀ‌‌ اول   كتاب½ مقاله / گفتگو/ گفتار            فهرست مطالب½سرمقاله‌ها


 

موج كوتاه با بـُرد بلند

 

در سفری به شهر زادگاهم از خویشاوند جوانم می‌شنوم كه با تحسین می‌گوید خوب به اینا  زدیدها.  منظورش حرف من دربارۀ كنكور در مصاحبه‌ای با راديو بی‌بی‌سی فارسی است.  توضیح می‌دهم كه غیظ و كنایه‌ای در كار نبود؛ پرسیدند با كنكور دانشگاه چه باید كرد و من گفتم وقتی شماری كثیر بخواهند از دری تنگ عبور كنند باید صف بكشند، و اگر آزمون سراسری تاكنون وجود نمی‌داشت باید همین امروز به‌عنوان شرّ لازم اختراع می‌شد.

 

چند نتیجه: در برنامۀ‌ خبر و نظر رادیو مضمونی كتابی مانند شرّ لازم چه بسا بد فهمیده شود و كسانی حمل بر زدن به این و آن كنند، حال آنكه منظور، توضیح واقعیت امور بود نه تخطئۀ‌ كسی یا چیزی كه، به تعبیر خویشاوندم،‌ گفته‌ام باید برود.  با خودم عهد می‌كنم برای رعایت حال مخاطب عام، دست‌كم در صحبت رادیویی از مصرف عبارات غلنبۀ‌ آمیزقلمدونی بپرهیزم.

 

دوم، همان طور كه بسیاری خوانندگان هرچه را دوست دارند در سفیدی لابه‌لای سطرها می‌بینند،‌ شنوندۀ رادیو هم هر طور دلش بخواهد تعبیر و تفسیر می‌كند، یا اصلاً همان را كه بخواهد می‌شنود.  در گرگ و میش فضایی مه‌آلود و آكنده از بددلی، تفهیم دقیق یك نظر كار ساده‌ای نیست.

 

سوم، در این مملكت شمار گوش‌سپارندگان به امواج خارجی حیرت‌انگیز است و این فرستنده‌ها بخشی از روند فكری ِ جامعه‌اند.  خانواده‌هایی انگار مؤسسۀ‌ شنود امواج‌اند: این رادیو، آن كانال، این بنگاه سخن‌پراكنی، آن یكی تلویزیون، یك سخنران پرحرارت در شبكه‌ای دیگر.  در حالی كه زندگی عادی‌‌شان را ادامه می‌دهند، غذا می‌خورند، می‌آشامند، تلفن می‌زنند و پذیرایی و گفتگو می‌كنند،‌ رادیو و تلویزیون را روشن نگه می‌دارند.  با تقسیم كار و بنا به سلیقه، هر كس روی یك ایستگاه كار می‌كند.  هرگاه حرف مهمی در آن زده شود، اهل خانه روی همان یكی متمركز می‌شوند.  به این مجموعه یك یا چند روزنامه كه بیفزاییم، در پایان شب، اخبار داخله و خارجه و شرق و غرب در مشت ماست.

 

 

 

  

در تمام دنیا اوضاع بازار رسانۀ تصویری كم‌وبیش بر همین منوال است كه مثل گنجشك از این كانال تلویزیونی به آن یكی بپرند، با این تفاوت كه در این‌جا تفریح و سرگرمی در درجۀ دوم قرار دارد.  اولویت با گرفتن مچ مقامهایی است كه گمان می‌رود می‌كوشند نگذارند مردم بفهمند چه دسته‌گل‌هایی به آب می‌دهند و سر نخ از كجای خارجه ‌كشیده می‌شود.  حكومت تجسس می‌كند بداند چه كسانی با حرفهای اضافی باعث تشویش اذهان می‌شوند.  مردم می‌كوشند دریابند رندان حق‌پرست چه حقایقی را لاپوشانی می‌كنند.  ظاهراً بسیاری از مردم ایران در رسانه‌های خارجی می‌شنوند مقامهای كشور خودشان چه گفته‌اند و منظورشان احتمالاً چه بوده است.

 

با هجمۀ ماهواره‌ها‌، رادیوی موج كوتاه به تاریخ می‌پیوندد.  هر بار كه با چند سال فاصله برای خریدن رادیوی موج كوتاه اتومبیل رفته‌ام، دیده‌ام این جانور به سرعت در حال انقراض است.  آخرین بار، در تمام خیابان جمهوری تهران یك فروشگاه چندتا رادیوی موج كوتاه داشت و یكی دیگر فقط یك عدد.  تعجب نخواهم كرد كه دفعۀ بعد بشنوم موج كوتاه از رادیوی ماشین حذف شده است.

 

جای تأسف نیست.  دستگاه ارتباط اتومبیل با ماهواره به بازار آمده، گرچه حرفی از برنامۀ راديويي نیست و صحبتها بیشتر در این باره است كه از افلاك ندا برسد الان كجاییم و در ترافیك سنگین باید چه خاكی به سر كرد.  نسبت موج كوتاه به رادیوی ماهواره مانند نسبت بخاری نفتی است به شوفاژ.  موج كوتاه غیژ و غوژ می‌كند و لحظاتی از حال می‌رود، انگار فتیله‌اش را پائین كشیده باشند.  ظاهراً ‌دیگر روی امواج كوتاه پارازیت نمی‌اندازند، در حالی كه سایت همان بنگاههای سخن‌پراكنی را می‌بندندـــ ‌‌یا سعی می‌كنند محكم ببندند اما نمی‌توانند.

 

  

چند سالی است كه در خانه با موج كوتاه كاری ندارم.  وقتی از ايستگاههای مدرن رادیو موسیقی می‌شنوید انگار زیر گوشتان ساز می‌زنند.  حتی آدمی كه در سالن اجرای اثر نشسته است صدای چند دوجین ساز را با این شفافیت نمی‌شنود.

 

اما هنگام رانندگی همچنان موج كوتاه گوش می‌كنم.  ممكن است این حرف به سلیقۀ آدمهایی شبیه باشد كه می‌گویند موسیقی را باید از صفحۀ 33 دور شنید، یا مطلب را باید با خودكار بیك نوشت تا حال بدهد.  با این همه، احساسم این است كه از رادیوی موج كوتاه بیشتر یاد می‌گیرم تا از تلویزیون ماهواره.  شمار نكاتی كه از برنامه‌های سرویس جهانی بی‌بی‌سی آموخته‌ام و به یادم مانده است با نكات مشابه در تلویزیون همان بنگاه قابل مقایسه نیست.  آیا تمركز نویسندگان آن برنامه‌ها بر كلمات با سلیقه و حرفۀ من بیشتر همخوانی دارد تا تصاویر و مناظر و دك و پز و ژست آدمها؟  شاید هم فقط نتیجۀ كپك‌زدگی ِ ناشی از بالارفتن سن است كه وقتی خلایق به رادیوی موج كوتاه ماشین پوزخند می‌زنند، آدمْ دلبستۀ عاداتی قدیمی بماند.

 

درهرحال، در ایران رادیوی موج كوتاه به این زودی به سمساری نخواهد رفت.  در سالنهای خانوادگی ِ شنود امواج، دست كم به یك گیرندۀ تلویزیون ماهواره و یك رادیوی موج كوتاه نیاز است تا بتوان سر از كار دنیا در آورد.

 

آدمهایی تعجب می‌كنند چرا به موجی كه از آن سر دنیا می‌آید می‌گویند كوتاه و به موجی كه در همین شهر پخش می‌شود می‌گویند بلند.  در موج كوتاه كرامات مشكوك و اسرار مغزفرسای دیگری هم نهفته است.  گرچه نوار كاسِت و تلفن راه دور در سال 57 به‌عنوان ابزار مبارزه بسیار مؤثر بودند و با تلگرافخانه‌ای تحت كنترل پلیس محال بود جنبشی وسیع پا بگیرد، تمام شهرت یا بدنامی دست‌داشتن در انقلاب ایران نصیب بی‌بی‌سی شد و به سونی و زیمنس سهمی نرسید.

 

قبولاندن این نكته به قاطبۀ خلایق، گاه حتی به رصدكنندگان ِ حواس‌جمع ِ یك دوجین فرستنده، دشوار است كه وقتی (به بیان حسینعلی راشد فقید) در برابر حكومتی كه سرباز دارد و آن سرباز تفنگ دارد و آن تفنگ فشنگ دارد، یك یا چند آدم جگردار كه سرباز ندارند و آن سرباز تفنگ ندارد و آن تفنگ فشنگ ندارد اعلامیه صادر می‌كنند، چنین كاری خبر است.  و وقتی آن خبر، سوار بر امواج پخش می‌شود، موازنۀ نابرابر قوا چنان به هم می‌ریزد كه انگار صفر و بینهایت مساوی‌اند و یك الف شهروند برابر است با یك فروند نظام مقدس.

 

خود محمدرضا شاه هم كه مدام از دست روزنامه‌های بریتانیا و بی‌‌بی‌سی می‌نالید یك بار برای گوش‌‌دادن به رادیوی موج كوتاه توبیخ شد.  حسین فردوست می‌نویسد در شهریور 20 وقتی به در باغ سفارت بریتانیا در قلهك رفت تا بپرسد تكلیف ولیعهد چيست، يك انگليسی بیرون آمد، قدری با او قدم زد و اندرز داد رفیقش فعلاً بهتر است گوش‌دادن به تبلیغات مضرّ را ترك كند تا بعد.  وقتی فردوست برگشت و پیغام را رساند، محمدرضا پهلوی نهیب زد چرا این رادیو و نقشه را هنوز از اتاق كارش بیرون نبرده‌اند.‌  روی آن نقشه، پیشروی ارتش آلمان طبق گزارش برنامۀ فارسی رادیو برلن با سنجاق مشخص شده بود.

 

سیداحمد خمینی تعریف كرد صبح بعد از انفجار در حزب جمهوری اسلامی وقتی اهل منزل پاورچین رفتند رادیو را بردارند مبادا امام خبر را بشنود و منقلب شود، آیت‌الله خیالشان را راحت كرد كه پیشتر از بی‌بی‌سی شنیده است.

 

و روایت می‌شود صادق هدایت زمانی شكایت كرد روی امواج پرتابش كرده‌اند و كتابهای ناخوانده‌اش را سر زبانها انداخته‌اند.  حتی امروز با این شمار كثیر و تابناك اهل قلم و دوات، حتماً چند دقیقه از وقت برنامۀ ادبی رادیو بی‌بی‌سی فارسی سهم منصفانۀ آدمی در حد او بود.  داستان این است كه آدمها عادت دارند با نگرانی بپرسند: این حرف درست، اما پشت موج كوتاه چه خوابیده است؟    

 

اگر روزی روزگاری باز اوضاع به‌ هم بریزد و كراماتی مشكوك از رادیوهای موج كوتاه (و البته كانالهای ماهواره) صادر شود، شاید خویشاوند من با افتخار اعلام  كند با نطق آتشین و دوران‌‌ساز اینجانب علیه شرّ نالازمی كه باید كم شود، تاریخ ایران ورق خورد.

آذر 86

 

همین متن

 

 

 

دعوت از نظر شما

 

 

 

 

نقل مطالب اين سايت با ذكر ماخذ يا با لينك آزاد است.