درهرحال، دریغ و درد كه ما
حضور نخواهیم داشت. صد سال پس از امروز، ایران به احتمال نودونه درصد
همچنان سرگرم فروش نفت، هدردادن درآمد آن و ادامۀ بازی ِ یك گام به
پیشْ دو گام به پس است. یك درصد هم احتمال دارد با تغییر مرزهای این
منطقه و ایجاد كشورهایی جدید، پمپاژ عایدات چاههای نفت به مصارفی عشقی
مدتها پیش از آن پایان یافته باشد. بر اساس اعتقاد به جاودانگی
ِ ایران، چشمانداز نودونه درصدی حرف ندارد. با توجه به روند كنونی
اوضاع و شبح ِ سیاه گردبادهایی كه در افق دیده میشود، آن احتمال ِ یك
درصدی قویتر به نظر میرسد.
پیشگویی ِ اینكه چه خواهد شد با
كسانی است كه در رشتۀ فال قهوه تخصص دارند (پیشگویی شرعاً حرام است). شاید بتوان فقط
پیشبینی كرد كه در نوروز 1487 كسانی، ضمن فكركردن به انقلاب آینده
و افسوسخوردن بر انقلابهای گذشته، همچنان مطالبی خواهند نوشت با این
مضمون كه در ابتدای قرن بیست و یكم جلو مدرنیتۀ اصیلمان را گرفتند،
نوعی مدرنیزاسیون كاذب بر ما تحمیل كردند
و از پرواز جا مانديم.
زمانی مخالفان شعر نو به اصحاب آن توصیه میكردند اگر واقعاً برای
نسلهای آینده شعر میگویند چه بهتر كه شعرهایشان را در جایی برای
آیندگان ذخیره كنند و دست از سر اكنونیان بردارند. این نوشته هم شاید
بهتر باشد در همان دولابچۀ فرضی مضبوط بماند. از
سه نكتۀ
آن، یكی تخصصی و مربوط به كمتر از یك در هزار جمعیت است. دومی
به شماری كوچك، و سومی به تمام مردم مربوط میشود.