در نوشتجات جراید پس
از اعلام نتایج انتخابات یک اظهارنظر
رایج دیگر دربارهٔ
احزاب،
یا فقدان احزاب است.
به روایتی
١٠٠ و به روایتی دیگر
حزب رسماً به ثبت رسیده.
حتی حرف از
۲۵٠٠ زدهاند که اگر اشتباه چاپی نباشد لابد دربرگیرندهٔ دستجات سینهزنی
است که
فـُرم پر کردهاند.
اما حتی اگر همان عدد صد، یا حتی چند ده،
را مبنا بگیریم،
چرا صاحبنظر سیاسی قاطع و محکم
اعلام میکند مملکت حزب ندارد؟
اگر واقعاً چنین است چرا کسانی در هیئت حاکمه دست به کار ایجاد حزب
نمیشوند؟ کمکهایی مالی که گفته میشد به احزاب میدهند و
در بلبشوی اداریـمالی سالهای اخیر قطع شد،
و ممنوعیت سه حزب طی چند سال گذشته یعنی حزب وجود دارد، یا داشت. واقعیت پشت
عنوانهای معمولاً مطنطن و گاه عجیب که هنگام انتخابات خلق میشود (حتی در
حد
”جبهه“،
که در فرهنگ سیاسی ایران یعنی ائتلاف چند حزب) چیست و پس از انتخابات به سر آن دار و
دستهها، اگر عملاً وجود داشتهاند، چه میآید؟
و سیستمهای توزیع
سهمیه و حضوروغیاب در نماز جمعه و راهپیمایی چه چیزی از حزب کم دارند؟
نامهای خطاب به رئیس جمهور آمریکا را دو دوجینونیم دکترمهندس امضا
کردهاند ـــــ غالباً بدون اسم کوچک اما با پیشوند آقا یا خانم. به
احتمال زیاد شرکتهایی فامیلیاند و پشت این اسمها آدمهایی قایم شدهاند که
برای روز مبادا مجوزی تهیه کردهاند و در کشو
گذاشتهاند.
اکنون به تعداد دستجات دارای قدرت سیاسی و
اقتصادی، حزب وجود دارد (این گونه حزب را در دههٔ ۲٠ احمد قوام پایه
گذاشت که در مقام نخستوزیر برای خودش حزبی ساخت که با رفتنش
محو شد). اما حزب ابزار تبدیل نفوذ اجتماعی به قدرت سیاسی است.
از این رو، صنفهایی که توان تأثیرگذاری
گسترده بر افکار عمومی دارند مجاز به
برگزاری جلسات بزرگ نیستند. مثلاً پزشکان
و حقوقدانان و مهندسان میتوانند، مانند
سایر اصناف، جمع شوند، به همکارانی که نامشان از سوی دستگاههای
امنیتی تأیید شده باشد برای امور
حرفهٔ خود رأی بدهند و
پی کارشان بروند.
نویسندگان و روزنامهنگاران
حتی
از این حق برخوردار نیستند زیرا بهعنوان صنف به رسمیت شناخته نمیشوند.
شغلی هم اگر داشته باشند، از نظر
وزیروکیلها، جاسوسی و تلاش برای چپهکردن
حکومت است.
پدیدهٔ حزب اصطلاح
”پارتیبازی“ را
وارد زبان فارسی کرد
و
در باب
دشواریهای ایجاد
حزب در ایران
سخن بسیار است. بخشی به رندی و بددلی مفرط و کمبود شهامت اخلاقی در
انسان آریاییـاسلامی برمیگردد، مثلاً آنچه در جلسات حزبی گفته میشود نمیتواند زمین تا آسمان با نظری که
سران حزب به طور خصوصی بیان میکنند تفاوت داشته باشد،
که در ایران تقریباً ناممکن است؛ و بخشی به این واقعیت که تا تفکیکی بین
هیئت حاکمه و دستگاه دولت وجود نداشته باشد حزب
ِ باز ِ غیرمحفلی و غیرخانوادگی پا نخواهد گرفت.
به همین سبب حتی فاتحان پانزده خردادی نتوانستند، و نخواهند
توانست، حزبی دربرگیرندهٔ تمام
همرزمانشان برپا کنند. در هیئت حاکمه،
محفل بستهٔ هر دستهای نه عضو میپذیرد و نه حتی از کسی دعوت به عضویت
میکند. عضویت بر پایهٔ رفاقت قدیمی و شراکت تجاری و پیوند خانوادگی
است که معیار خودیبودن محسوب میشود.
|