جايى كه پيشنهاد دربارۀ موضوعى مورد توافق
همگان، چه سنتى و چه متجدد، اين چنين به سد واقعيتها برخورد مىكند، در
زمينههايى كه اختلاف سليقههاى عميق وجود دارد نبايد انتظار فيصلۀ قطعى
داشت.
زمزمههاى كاهش تعطيلات نوروز هم از ابتداى اسفند به گوش رسيد و وزير
آموزش و پرورش دولت موقت گفت تعطيلات نوروزى كمتر از گذشته خواهد بود.
اول گفتند سه روز و بعد به پنج روز رضايت دادند.
در همان ماه، حجتالاسلام محمد مفتح در مصاحبهاى به آيندگان
گفت:
”نوروز را
بهعنوان يك روز شادمانى قبول داريم، اما چهارشنبهسورى جنبۀ خوشحالى
ندارد. چهارشنبهسورى و سيزده بهعنوان يك سنت باستانى را ما
ارتجاع مىدانيم. يك سنت ايرانى و واقعاً مسخره مثل چهارشنبه سورى،
اين را مىگوييم نخير، روشنفكرى است.“
تصميم خلقالساعۀ وزارت آموزش و پرورش و
شلتاق عضو شوراى انقلاب
و رئيس بعدی دانشكدۀ الهيات، با لحن فاتحان دنياى قديم،
افكار عمومى را تكان داد و شكاف ميان ايران و اسلام را پررنگتر از هر
زمان ديگرى به رخ كشيد: اين عادات ”ارتجاعى
و مسخره“ قرنها پيش با فتح ايران
تمام شد و ”ما“
هيچ حوصلۀ اداهای
”روشنفكرى“ نداريم.
در واقع امر، چهارشنبهسوری بازی ِ
خردسالان و نوجوانهاست و به روشنفكرها، حتی اگر
حال و حوصلهاش را داشته باشند، ارتباط چندانی
ندارد. محصلها با دركردن
ترقــّه و شعار ''تعطيلى
پنجروزه/
توطئۀ آمريكاست“ به استقبال
آمرانگى رفتند و كلاسها تا 14 فروردين تقولق و نيمهتعطيل ماند.
در همان ماه اعلام كردند مدرسۀ مختلط غيرقابل تحمل است. علاوه بر
مدرسههاى ايرانيان ارمنى،
آسوری، كليمى و زردشتى كه منحصراً از ميان پيروان همان
آئينها دانشآموز مىپذيرند، در چند مدرسۀ ديگر تهران دختر و پسر همكلاس
بودند: مهران، ايران زمين، ژاندارك (فرانسهزبان)، مريم (مشهور به ميس
مرى، با تأكيد بر آموزش زبان انگليسى)، و مدرسۀ آلمانيها.
دانشگاه شيراز هم دبيرستان مختلط داشت. مدرسۀ
انديشه را ايتاليائيها بنياد كرده بودند اما مختلط نبود.
والدين دانشآموزان اين مدارس جمع شدند و نامه نوشتند تا از حق آزادی
انتخاب دفاع كنند. به آنها گفته شد چنين موضوعى قابل مذاكره نيست و
بهتر است بىسروصدا پى كارشان بروند
(مصدق
خيلی هم در مورد بازرگان اشتباه نكرده بود،
گرچه حالا دولت موقت كارهای نبود و همه جا را
گرفته بودند). مديران برخى از آن مدرسهها
استدلال كردند نوآموزان كودكستان با هم تا سطح دبيرستان بزرگ مىشوند، به
حضور همديگر عادت دارند و براى همزيستى بار میآيند. بحثها بىاثر ماند.
خردهفرهنگ بازارـ حوزه مصمم بود به چنين حرفهايى محل نگذارد.
|