صفحۀ‌‌‌ اول   كتاب ½ مقاله / گفتگو/ گفتار            فهرست مطالب ½ سرمقاله‌ها


  

كجا هست آی‌رَن؟

در اعماق كشو به كاغذهای زردشده‌ای برمی‌خورم كه معلوم نيست چرا دور ريخته نشده‌اند.  يكی‌ از آنها رسيد بانكی است در شهر رم.

   

در فروردين 56 در راه بازگشت به تهران مقداری پول ايران را تبديل به لير ايتاليا كردم.  كارمند بانك نه اهميت می‌داد، جز عدد لاتين، روی اسكناسها چه نوشته شده، و نه ايران (به تلفظ بعضی انگليسی‌زبان‌ها،‌ آی‌رَن) اصلاً كجاست.  به توضيح كوتاهم كه گوش داد، ظاهراً نتيجه گرفت از همان شنزارهايی است كه در آنها نفت پيدا می‌شود.

 

امتياز ِ داخل ميوه‌جات‌بودن و سفر بدون ويزا را حقی بديهی و به‌رسميت شناخته‌شدن ِ اسكناس صدتومانی‌ را موضوعی پيش‌پاافتاده تلقی می‌كرديم، گرچه قدری‌ دلخور بوديم يعنی چه اين فرنگيها نمی‌دانند ايران مركز عالم است (و در ضمن، رژيمش هم نابود بايد گردد).  هنوز نرفته بوديم ميمن كه بگوييم وای‌ بر من.

 

در سال 76 نگارنده در مطلبی نظر داد خوب است دولت جديد ايران سعی كند كشور را از صفحۀ اول روزنامه‌ها و سرخط خبرهای‌ تلويزيونهای دنيا بيرون ببرد زيرا تكرار هر روزۀ اسم كشوری در اين حد و اندازه نشانۀ بدی ‌است از وجود مسائلی مزمن.

 

برخی مقامها قدردانی‌ كردند و گفتند موافقند.  در آن سو، حريفان برخروشيدند كه به عظمت و افتخارات توهبن شده است و شادروان جامعۀ‌ سالم را، از جمله، برای انتشار  آن مقاله بستند.    

 

كشوری گمنام يا كم‌نام تبديل شد به مملكتی الكی پـُرنام كه دنيا نگران است در آن بمب اتمی‌ سر هم ‌كنند.  امروز همان مجله‌بندها معترضند غربيها چرا ول‌كن نيستند، صبح تا شب دربارۀ‌ جمهوری ‌اسلامی ايران داستانسرايی می‌كنند و نمی‌گذارند ماستمان را بخوريم، و چرا عليه عربستان سعودی‌ كسی حرفی‌ نمی‌زند. ‍   

 

امتيار سفر ِ بدون رواديد و ارز ِ مفت را با شهرت در سرخط خبرها معاوضه كرديم.  يعنی‌ پرتاب شديم به ميمن.  گمنامی شايد امتياز نباشد اما شهرت انواع خوب و بد دارد.

 

و باز امروز وقتی در موقعيتی‌ رسمی در آمريكای جنوبی سرود سی ‌سال پيش ايران را می‌نوازند، نخستين سؤال شايد اين باشد كه نُت سرود منسوخ را از كجا آورده‌اند؟ شايد نسخه‌ای زردشده از آن سالها لای پوشه‌ای ته كشو ميزی در دفتر رهبر ﺩﺳﺘﮥ موزيك ادارۀ تشريفات كشور ميزبان خاك می‌خورده و كسی به فكر نيفتاده آی‌رَن آی‌رَن كه حرفش را می‌زنند اصلاً كجاست و تازگی سرود رسمی‌اش عوض شده يا همانی است كه در عهد پرشيا بود.  شايد هم بارها همين را نواخته باشند اما مقامهای جمهوری‌ اسلامی كه گوششان به موسيقی اُخت نيست متوجه نشده‌اند.

 

شايد اگر نُت "گل‌پری جون بعله" تصادفاً لای پوشه بود ﺩﺳﺘﮥ موزيك تشريفات مملكتی در آن ‌سر دنيا همان را می‌نواخت.  تقصيری‌ ندارند.  مردم سرگرم كار خودشانند.  گرفتاریِ ‌ماست كه، با اين بضاعت، زيادی خيال می‌كنيم مهمّيم.  گرفتاری ِ امروز و ديروز نيست. مرضی ‌است مزمن.

8 آذر 88

 

يادداشت‌های 87

يادداشت‌های 88

يادداشت‌های 89

 

 

 

 

دعوت از نظر شما

 

 

 

نقل مطالب اين سايت با ذكر ماخذ يا با لينك آزاد است.

 

X