بدعت، چپو و افکار عمومی
اردیبهشت سال جاری نگارنده برای بیشتر سردرآوردن از
سازوکار جهان و افکار عمومی، در صفحهٔ فیسبوک چند پرسش با اهل اطلاع
در میان نهاد:
١. شرکتهای بیمه در ایران مالیات بر ارزش افزوده از
مشتری میگیرند.
اما در قرارداد بیمه اکثریت قریب به اتفاق بیمهگزارها فقط میپردازند و شخصاً چیزی
دریافت نمیکنند. مثلاً در بیمهٔ پزشکی مبلغی مستقیماً از سوی بیمهگر به
بیمارستان برای هزینهٔ درمان میرسد. یعنی آن پول را سالها پیش
پرداختهاید و جا دارد جایزه یا بهره یا تخفیف بگیرید، نه اینکه چیزی هم
جریمه شوید.
آیا مبلغی که سالها بی هیچ بازده و مابازائی پرداخت
میکنید از مصادیق دریافت
کالا و خدمات است که بتوان مالیات بر ارزش افزوده (VAT)
روی آن کشید؟ نظر اهل حقوق و/یا مالیه در این باره چیست؟ جاهای دیگر دنیا
چگونه عمل میکنند؟
٢. دادگاههای ایران چند سال است این روش را جا
میاندازند که در چند ماه قمری مبلغ
دیه بیشتر است زیرا ماه حرام است و در آن قتال جایز نیست.
اول، آیا تلفات جانی در تصادف اتومبیل و کلاً قتل غیرعمد را میتوان
قتال دانست؟
دوم، چنانچه مأمور دولت حین انجام وظیفه در ماههای حرام جان ببازد یا
هواپیمایی دولتی در آن ماهها سقوط کند مبلغ پرداختی برای خسارت جانی بیشتر
خواهد بود؟
سوم، آیا این اقدامی مندرآوردی است یا از قانون اساسی جمهوری اسلامی میتوان
نابرابر بودن ماهها استنباط کرد؟ اصل
١۷:
"مبدء تاریخ رسمی کشور هجرت پیامبر اسلام (صلیالله علیه و آله و سلّم) است
و تاریخ هجری شمسی و هجری قمری هر دو معتبر است اما مبنای کار ادارات دولتی
هجری شمسی است. تعطیل رسمی هفتگی روز جمعه است."
٣. سالهاست دربارهٔ فیلمی موسوم یا مشهور به ظهر یا عصر عاشورا صحبت
میکنند که گویا سال
۷٦
علیه برندگان انتخابات ریاست جمهوری
درست شد . شما شخصاً چنین چیزی دیدهاید؟ در توتیوب چنین چیزی
وجود داشت، یا دارد؟ منظورم کلیپی نیست که کسی دربارهٔ آن موضوع سخنرانی
کند. منظورم اصل جنس است، خود خود فیلمی که به وضوح نشان بدهد روز
عاشوراست و عدهای دارند در خیابان دستافشانی و پایکوبی میکنند.
آرای اهل نظر را
همان
جا بخوانید.
در مورد پرسش یکم، مالیات در ایران، همچنان به روش
عهد بوق، علیالرأس و غلفتی است.
کاغذ "عوارض علیالحساب" را به متصدی شهرداری نشان میدهم و میگویم
پرداختهام و بدهکار نیستم. از دستم میگیرد و یکی دیگر از کامپیوتر
استخراج میکند که در آن ١٨٠ هزار و خردهای شده ٤٨ هزار و خردهای.
میپرسم یعنی چه. میگیرد و یکی دیگر میزند با بدهی صفر. بی
هیچ عذر، لبخند یا پوزشی. پیداست خوب میداند بساط بنداز کردن است،
به قول اهل منبر، ملیان ملیان. حدس بزنید با این کامپیوترها و
کاغذهای الکی شبانهروز چه رقم عظیمی از خلایق غافل میدوشند.
اما در تقلیدی نیمهکاره از جاهای
دیگر دنیا و با دقتی
غیرایرانی، به فروشندگان گفتهاند مالیات ارزش افزوده بگیرند و به دولت
رد کنند. کار به جایی کشیده که معاون وزارت دارایی حرف از "جیببری"
در دکان ساندویچی میزند. طلافروش و آٔهنفروش که قدرت و نفوذ
دارند اساساً زیر بار نمیروند. ناظرانی میگویند اگر تن بدهند چندوچون معاملاتشان لو خواهد رفت.
بیرونکشیدن ارزش افزوده از
مشتری بنگاه بیمه قاعدتاً باید از مصادیق جیببری مورد نظر آن مقام باشد.
شرکت بیمه هم توان مقاومت دارد اما از همه سو زیر ضربه است: از جانب
وزیروکیلها، از
طرف
افکار عمومی، از سوی
مشتریان، و از سوی اهل بخیه و
"اتاق
فکر صنعت بیمه".
سری را که درد نمیکند
دستمال نمیبندد و دست دولت را صاف در جیب مشتری میکند: گفتهاند بگیرید
ما هم میگیریم.
٢. یک دامت افاضاته
نظر میدهد که بیشتربودن دیهٔ ماههای حرام برای قتل عمد است، و تلویحاً
تعمیم آن به سوانح
رانندگی را رد میکند. اما یک یا چند نفری که در
ادارهای نشستهاند با بخشنامه برای مملکت تعیین تکلیف میکنند همان
قدر گوش شنوا دارند که خانمهای اهل
تاتو و ناخن مصنوعی وقتی از ایشان
میشنوند با این پیرایهها نماز جایز نیست: ول کن بابا اسدالله.
٣. ظاهراً
بنی بشری چنان ویدیویی ندیده است. در صفحهٔ
ویکیپیدیا حرف از فیلمی است بدون لینک و مشخصات. در
سالهایی که از رواج آن شایعه میگذرد چند نفر با تعجب و دلسوزی قول
دادهاند کپی
کلیپ کذایی را برایم بفرستند.
به این نتیجه رسیدهام که خودشان هم ندیدهاند اما اگر من بگویم دیدهام اعتقادشان به وجود
چنان چیزی تقویت خواهد شد.
در موردی دیگر به داستانی
ژاپنی دربارهٔ به آسمان رفتن اژدها از ته دریاچه اشاره کردهام.
انسان وقتی حرفی را زیاد بشنود و تکرار کند و در رودربایستی گیر بیفتد چه
بسا
باور کند که واقعاً دیده است.
آن بهاصطلاح مالیات کذایی
چنانچه خیلی زود از سیستم بیمه برداشته نشود بعید است پس از گذشت سالیان
بتوان به آن دست زد. همین طور اجحاف و تیغزنی مربوط به ماههای حرام.
و همان اندازه بعید است همه قانع شوند فیلم کارناوال عاشورا
ندیدهاند.
بدعت، هرچند مندرآوردی و خلاف عقل و
قاعده و قانون، مانند گرفتن پول زور و قاطیکردن ماههای خورشیدی و قمری،
تبدیل به عادت میشود و عادت تبدیل به سنت. همین طور شایعه و حرف
پادرهوا. بدین سان یک
فرهنگ بزرگ و درخشان ساخته میشود ـــــ با
منشور کورش و
افزودن کشک به مقدار دلخواه.
و بعدها کسانی مینشینند آسمانریسمان میبافند تا برای چیزی
که ظاهراً
بخشی از سنت
و به گفتهٔ عربها الرأیالعام، یا همان افکار عمومی خودمان است ریشههای
عقلی و منطقی و واقعی بتراشند.
٩ شهریور ٩٣
فهرست مشاهدات
|