آليس در ايران
نخستين كتاب آليس در
سال 1865، يعنى صدوسى و شش سال پيش منتشر شد، و اولين ترجمۀ
فارسى آن حدود چهل سال پيش در ايران انتشار يافت. تا پيش از آن هم احتمالاً
به اين كتابها در هيچ مقاله يا كتاب فارسى اشارهاى نشده است.
ناديده گرفتهشدنِ آليس در محيط باسوادان و كتابخوانهاى ايرانى شايد به
اين دليل بود كه آليس اثرى ''كودكانه`` و بههمين دليل كماهميت تلقى
مىشد. از اين بدتر، آليس تمرينى در 'چرندنويسى` است و با حالت احترام و
ابهّتى كه كتاب در ما ايجاد مىكند سازگارى ندارد. از ديدگاه متعارف و
متداول ما، كتاب بايد جدّى و حاوى حقايق پراهميت باشد. كتابى كه در آن
آدمهاى خوب و بد و ستمگر و ستمكش از هم تفكيك نشدهاند، كتابى كه بر منطق
روزمره ما منطبق نيست، كتابى كه بايد آن را بدون پيشداورى خواند و با منطق
خاص آن خو گرفت، نزد خواننده فارسىزبان دوران مشروطه و سالهاى پس از آن،
كتاب مقبول و محترمى نبود كه كسى دست به ترجمه آن بزند.
اولين ترجمه آليس در سال 1336 بهصورت خلاصه و پاورقى در
مجله اطلاعات كودكان با عنوان «سهيلا در كشور عجايب» منتشر شد. در
سال 1338 ترجمه كامل اين كتاب را دكتر حسن هنرمندى با عنوان آليس در سرزمين
عجايب انتشار داد و كتاب كارول از آن پس در ايران با همين نام شناخته شد.
اين ترجمه از متن فرانسه ترجمه شده بود و در همه موارد حق مطلب را ادا
نمىكرد.
بهنظر مىرسد مهمترين ترجمه آليس تا سالها ترجمهاى بود كه در سال 1361
مسعود توفان با عنوان آليس در شگفتزار منتشر كرد. اهميت اين ترجمه
در سعى وافر مترجم در برگرداندن بازيهاى لفظى و طنز و شوخى و شوخطبعىِ و
شيطنتهاى لويس كارول و، به گفته مترجم، ''ترجمان متن كامل روح كتاب`` است.
مترجم در بسيارى از موارد موفق بوده و در مواردى، توضيحات بسيارى در
پانويسها و در موخره كتاب افزوده است. از لحاظ تصويرى نيز كتاب پروپيمان
است و علاوه بر نقاشيهاى بسيار زيباى سرجان تينل، كه براى چاپ اصل انگليسى
تهيه شده، بعضى از نقاشيهاى خود لويس كارول و نيز نقاشيهاى هنرمند انگليسى
رالف استدمان زينتبخش كتاب است. چند عكس كه كارول از آليس ليدل و خودش
تهيه كرده نيز در كتاب بهچشم مىخورد. اما اين ترجمه زمانى منتشر شد كه
پدرومادرها بيشتر احتمال داشت كتابهايى با عنوان «لنين به زبان ساده» براى
فرزندانشان بخرند تا آليس در شگفتزار را. به
همين دليل، استقبال چندانى از آن نشد.
ترجمههاى ديگرى نيز از آليس در سالهاى دهههاى پنجاه و شصت و هفتاد (اغلب
بهصورت خلاصه) منتشر شد. در سالهاى اخير دو ترجمه خوب از ساير ترجمهها
متمايزند. يكى ترجمه محمدتقى بهرامىحرّان از هر دو كتاب آليس (نشر جامى،
1374) و ديگرى ترجمه خانم زويا پيرزاد (نشر مركز، 1375) از آليس در
سرزمين عجايب. آقاى بهرامى حرّان بهويژه موفق شده است شعر معروف
Jabberwocky از كتاب آن سوى آينه را به نحوى
دلپذير به فارسى برگرداند. اين شعر كه اكنون يكى از نمونههاى كلاسيك
ادبيات 'مهملنويسى` بهشمار مىآيد براى هر مترجمى در حكم توانآزمايىِ
دشوارى است. مترجم با آنكه در بعضى قسمتهاى ديگر كتاب به توضيح در پاورقى
متوسل شده، از پس اين شعر بهخوبى برآمده است.
اما ترجمه زويا پيرزاد كه بهنظر مىرسد در بعضى موارد وامدارِ ترجمه
راهگشاى توفان باشد بهنظر من روانترين و خواندنىترين ترجمهاى است كه
تاكنون از آليس به فارسى انتشار يافته است، دستكم به اين دليل كه مترجم
براى فهماندن مطلب به پانويس نرفته و متن را مثل يك قصه (و نه اثرى تحقيقى)
به خواننده تحويل داده است. با اين همه، خوانندگان علاقمند به آليس هنوز در
انتظار ترجمه بىچندوچون و بىردخور اين كتابها هستند و ميدان ترجمههاى
ديگرى از آليس همچنان هماورد مىطلبد.
كمال مطلوب در ترجمه اين كتابها شايد از راهى كه ولاديمير نابوكف در ترجمه
روسى آنها رفته است حاصل شود. نابوكف در
ترجمه روسى آليس كه به نظر منتقدان بهترين ترجمه آن به زبانى ديگر است،
بهجاى ترجمهكردن شعرهاى كارول، به سراغ شعرهاى كودكانه روسى رفته و با
خلاقيت و وفادارى به روح كتابهاى آليس، نقيضههاى موفقى ارائه داده است.
همه مترجمان فارسى در ترجمه شعرهاى كتابهاى آليس از اين امر غافل بودهاند
كه اين شعرها نقيضههاى اشعار معروف و رايج كودكان انگليسى بوده است و به
همين دليل مقبول طبع بچههاى انگليسى زبان افتاده، بنابراين در فارسى نيز
بايد نقيضهها را بر اساس شعرهاى معروف و رايج بين كودكان فارسى زبان عرضه
كنيم. به گفتۀ مهدى اخوانثالث، ''در نقيضه، اصل بايد مشهور باشد``.
اين رهنمودهاى از كنارگود را نشانه اشتياق خوانندهاى بگيريد كه آرزو دارد
كتابخوانهاى خردسال و بزرگسال فارسىزبان هم، مانند ميليونها خواننده آليس
در كشورهاى ديگر، با اين كتابها فارغ از مزاحمت ترجمههاى ناهموار انس
بگيرند و طعم لذتِ سِير در جهان عجيب لويس كارول را بچشند. |