بازگشت به فهرست
يادداشتهاى
سفر
سیاحت آفاق، سیر اَنفـُـس
سفر در فرهنگ بشر نه تنها به معنىِ
جابهجاشدن در مكانِ جغرافیایى، بلكه حركت در زمانِ تاریخى هم هست.
تصور عمومى بر این است كه فرد هرچه مكانهاى بیشترى ببیند با زمانها و
زمانههاى بیشترى نیز آشنا مىشود. سعدى با مطایبه همیشگىاش ندا
مىدهد كه «جهاندیده بسیار گوید دروغ»، اما این هم تا حدى واقعیت دارد كه
گردشى در گوشهوكنار پنجقارّه عالم فرصتى براى بیننده فراهم مىكند تا
فرهنگها و انسانهایى
یادگار روزگاران مختلف را به چشم ببیند.
شكلِ كلّىِ زندگى، دستكم در محلههایى
از شهرهاى بزرگ جهان، چنان
یكدست شده كه مىتوان پنداشت بزرگراهها،
فرودگاهها و هتلها در سراسر جهان همگى بر اساس نقشهاى واحد ساخته
شدهاند و با الگویى واحد اداره مىشوند. اما اندكى دورتر از این
قالبهاى استاندارد، آداب زندگىِ بسیارى از مردمان جهان همچنان همان است كه
صدها سال پیش بود. در ارتفاعات كوههاى آند در پرو، مردمانى در ارتفاع
چهار هزار مترى از سطح دریا زندگى مىكنند كه قفسه سینه و گنجایش ریۀ آنها
طى هزاران سال براى جذب درصد اندك اكسیژن در هواى رقیق انبساط
یافته است.
آشنایى با آن سرخپوستان شاید كسانى را به فكر بیندازد كه آیا شهرنشینان
ساكن خیابانهاى دودآلود هم روزى با مقدار كمترى اكسیژن سازگار خواهند شد و
به نوعى ماهىدودىِ اندیشناك تبدیل خواهند گشت؟
در مركز و جنوب غربى ایران ایلهایى
زندگى مىكنند كه هر شش ماه
یكبار مختصر اثاثیهشان را بر پشت چهارپایان
مىگذارند و از كوهها مىگذرند تا دو سه ماهى گوسفندانشان را چند صد
كیلومتر آن سو تر بچرانند. در مقابل، برخى ساكنان شهرها اعتقاد دارند
كه سهبار اسبابكشى (تازه با كمك بنگاههاى حملونقل شهرى و كارگران
بهاصطلاح با تجربه آنها) در حكم
یك آتشسوزى است. با این حساب،
عشایر كوچنده هر
یك سالونیم باید
یك گله گوسفند جدید تهیه كنند. اما
مىدانیم كه رساندنِ كمدِ چوبىِ آینهدار به طبقه ششم
یك بحث است، و
عبوردادن گوسفندان از رودخانه و تلفشدن چندتایى از آن زبانبستهها
داستانى دیگر.
چنین درسگرفتنهایى به زمانه ما و فرهنگ
امروزىِ ما ارتباط چندانى ندارد. امروز سفر را نوعى تجربه آرامبخش
براى چند روزى دورشدن از مشكلات روزمرّه مىدانیم. شرح زندگى دشوار مردمان
دیگر را مىتوان در ساعات فراغت در تلویزیون هم تماشا كرد و از نرمىِ مبلى
كه روى آن نشستهایم بیشتر لذت برد. عصر تلقّى از سفر بهعنوان نوعى ریاضت،
و محكى براى سنجش طاقت انسان، به تاریخ پیوسته است. جز شمارى نسبتاً
اندك از افراد كه به غارنوردى، كوهنوردى، شكار خرس و فعالیتهایى دشوار از
این قبیل مىپردازند، مردم امروزى انتظار دارند كه در سفر حتى از بیش از
زمان حضور در منزل خویش راحت باشند و به آنها خوش بگذرد، زیرا براى سفر پول
مىپردازند. اصل «حق با مشترى است» كه زمانى پند و اندرز بود، امروز با
افزایش فرصتهاى انتخاب در مبادلات جامعه امروزى هرچه بیشتر تبدیل به قانون
تجارت و اقتصاد شده است.
رشد ناموزون، گرفتارىِ كلى جامعه ما، در
حیطه سفر هم شرایط را دشوار،
یا دشوارتر، كرده است. سطح و نوع و عادات
زندگى در شهرهاى بزرگ، و در روستاها و شهرهاى كوچك بیش از پیش فاصله
مىگیرند. در جادههایى كه برخى براى شمارى بسیار اندك اتومبیل در هفت دهه
پیش ساخته شده اكنون در روزهاى تعطیل خطى مورچهوار از اتومبیل حركت
مىكند؛ مورچههایى كه از
یك نسل و یك نوع نیستند. شمارى از این اتومبیلها
گاه به اندازه نصف آن جادهها عمر دارند، اما برخى تازه از كارخانه بیرون
آمدهاند. بر این معادله اگر فرهنگ رفتارهاى اجتماعى را بیفزاییم، نتیجه
این خواهد بود كه مسیرى جمعاً 300 كیلومترى در 25 ساعت پیموده مىشود ــــ
یعنى به طور متوسط 12 كیلومتر در ساعت. در حالى كه انسان مىتواند
ساعتى پنج كیلومتر را با پاى پیاده بپیماید، پیدا كنید بازده سوخت مصرفشده
در این اتومبیلها را. بسیارى كسان كه در
چنین موقعیتهاى دشوارى گرفتار مىآیند آن راهبندانهاى طاقتفرسا را همانند
خاطراتى هولناك به
یاد مىسپارند و تا سالها چنان از دو روز گرفتارشدن در
جاده پس از دو روز استراحت در
ییلاق یاد مىكنند كه گویى خاطرهاى است در
ردیف فجایع طبیعى و سوانح غیرطبیعى.
اما به این نكته هم باید توجه داشت: سفر
نه تنها تفریح، بلكه تجربهاى است آموزشى كه براى كمك به رشد ذهنى و
شخصیتىِ كودكان و نوجوانان ضرورت حیاتى دارد. بسیارى سفرهاى داخلى شاید
براى بزرگسالان رفتهرفته كم جاذبه و حتى ناخوشایند شود، اما نسلِ درحال
رشد به سفر نیاز دارد. و توجه داشته باشیم كه برخى وقایع كه نزد بزرگسالان
ناخوشایند به حساب مىآید لزوماً نزد كودكان و نوجوانان چنین نیست،
یا تا
آن حد ناگوار نیست: پنجرشدن اتومبیل؛ گیرافتادن در راهبندان؛ شستن دست در
آبِ جویى كه خدا مىداند از كجاها گذر گرده است؛ و در مدتى كه بزرگترها از
بد بودنِ غذاى رستوران كنار جاده شكایت مىكنند، شاید كمسنترها از همان
غذاى ظاهراً نامطبوع لذت ببرند.
برخى مىپندارند كه مشكلات
روزمرّه را مىتوان در خانه و اداره گذاشت و سبكبار و با خاطرى آسوده به
سفر رفت. كسانى در هوسِ دیدن مناظر و حضور در موقعیتهایىاند متفاوت
با رفتوآمدهاى عادىِ روزانه. و بچهها نیاز دارند ببینند تا
بیاموزند. همواره انگیزههایى وجود خواهد داشت كه براى صنعت و تفریحِ
گردشگرى مشترى فراهم كند.
فصلنامۀ
سفر، شمارۀ اول،
مهر 1382
بازگشت به فهرست
يادداشتهاى
سفر |