بازگشت به فهرست
يادداشتهاى
سفر
آثار
تاريخى، جريان زندگى
بحث
حفاظت بناهاى قديمى در ايران باز بالا گرفته است. مصر و ايتاليا در شمار
كشورهايىاند كه از بركت اين قبيل اماكن عايدات بسيار دارند. تفاوت در اين
است كه در دومى آثار تاريخى بخشى از جريان زندگى هم هست. در گزارشى در يك
تلويزيون خارجى، مدير موزههاى قاهره در برابر اين ايراد كه درجه حرارت
محيط موميايىها بايد ثابت باشد، با تأكيد وعده مىداد كه قاهره در چند سال
آينده داراى مجهزترين موزۀ دنيا خواهد بود. اما اين موزه، چه مجهز و چه
غير آن، جز از نظر آمد و
رفت جهانگردان، بيرون از جريان زندگى عامۀ مردم خواهد ماند.
چنين
ايرادى را به ايتاليايىها هم مىگيرند، كه اين همه بروبياى بينندگان به
آثار هنرى صدمه مىزند. يك پاسخ مىتواند اين باشد كه كليساى فلورانس فقط
موزه نيست، مكانى عمومى هم هست، همچنان كه هر خيابان شهر بخشى است از يك
موزۀ بزرگ، و خلايق را نيز بايد بخشى از اين فضا به حساب آورد.
در
ايران، هر دو نوع تلقى، و انواعى ميان آن دو، وجود دارد. پارهاى آثار
تاريخى، از قبيل تخت جمشيد، در حكم موزهاند و بخشى از محيطى داراى مصارف
عمومى به حساب نمىآيند. برخى، مانند خيابانها و ميدانهاى اصفهان،
فضاهايى شهرىاند. بعضى، از قبيل مساجد قديمى، هم مكانهايى عمومىاند كه
عبادت در آنها آزاد است، و هم موزههايىاند كه براى حضور در آنها بهعنوان
بازديدكننده بايد بليت خريد.
اينكه از آثار باستانى و موميايىها چگونه بايد نگهدارى كرد چندان جاى بحث
ندارد. اما در حالى كه نيازهاى انسان شهرنشين دگرگون مىشود، در اينكه
چگونه مىتوان به اين نيازها پاسخ داد بىآنكه آثار ميراث فرهنگى قربانى
توسعه شود اختلاف است. نفت بيشترى بايد استخراج شود و بهبود معيشت خلايق
به سد نياز دارد. اما اكتشاف نفت به معبد باستانى برخورد مىكند و با
احداث سد، آرامگاه باستانى زير آب مىرود.
به
مواردى سرراستتر نگاه كنيم. سى سال پيش در مشهد اطراف حرم را دايرهوار
تسطيح كردند و چمن كاشتند. فرض شهرسازان بر اين بود كه نخستين شرط زيبايى
ساختمان در تجرّد آن است، يعنى نه تنها هر چهار وجه يك بناى عالى بايد
منفصل از ساختمانهاى ديگر باشد، بلكه هر بناى جديدى بايد با رعايت
فاصلهاى مناسب از آن ساخته شود تا زيبايى بناى مورد نظر ــــ چه كاخ، چه
مسجد، و چه حتى كلبهاى چوبى ــــ بىخدشه بماند.
اما
اين اصل ظاهراً ساده بى معارض نماند. كمتر از يك دهه بعد، در چمن پيرامون
حرم كلنگ زدند و تا امروز بناهاى جورواجور از آن دايرۀ سبز چيز زيادى باقى
نگذاشته است. در شهرى ديگر هم جرثقيل به كار افتاد تا در حريم تنها ميدان
بازمانده از عهد به اصطلاح رنسانس در ايران برج بسازند. مورد مشهد در شمار
آثار مذهبى بود و كسى حرفى نزد. در مورد اصفهان، بعيد است اعتراضهاى
داخلى و جهانى به جايى برسد.
نكته
اين است: درك از زيبايى و زبانهاى بيان آن متفاوتاند. گرفتارى، ناشى از
كمبود حسن نيت نيست. همۀ كسانى كه چنين تأسيساتى احداث مىكنند قصد خدمت
به خلق دارند. در شيراز، در كنار دروازۀ قرآن، بر بالاى تپّهاى سنگى هتلى
مدرن ساختهاند. سازندگان اين بنا ظاهراً قصد داشتهاند كمك كنند شيراز به
پاى امارات برسد. نيت خيرى است كه بهتر مىبود در جايى جز بالاى آن تپّه
تحقق مىيافت.
با
توسعۀ شهرها، حتى تپههايى در اين مقياس آخرين بازماندگان طبيعتىاند كه
قابل تجديد نيست و به هر ذرّه آن نياز است. كسانى معتقدند چنين تپّهاى
مقدارى سنگ است و مىتوان آن را با ديناميت تركاند و بر فراز آن هتل ساخت.
در واقع، خشك و بى درختبودن آن را عيبى مىدانند كه بايد اصلاح شود. بايد
اشاره كرد كه چهل سال پيش بالاى تپهاى ديگر در غرب شيراز هم براى دانشگاه
بناهاى مدرن بلند ساختند. تا امروز بخشى روستامانند از حومۀ شهر تا پاى آن
بناها پيشروى كرده است. همزيستى اين عنصر متضاد هيچ زيبا نيست.
در
حالى كه در محيط هاى ساختۀ انسان معاصر به هماهنگى در زيباشناسى و لزوم
احتياط در كلنگزدن در چمن توجه چندانى نمىشود، مشكل بتوان انتظار داشت
زيگورات باستانى و مقبرۀ هخامنشى و ميدان نقش جهان از تضاد منافع نفت و
كشاورزى و پاساژها با حفظ ميراث فرهنگى جان به در برند. شمار مساجد جديدى
كه در ايران ساخته مىشود و از نظر معمارى اسباب افتخار به حساب مىآيد
چنان اندك است كه به چشم نمىآيد. در برابر دستاندازى به بناهاى قديمى هم
ارجاع به دادگاه و صدور بخشنامه فقط يكى از لوازم كار است. از آن مهمتر،
دعوت به تأمل در مفاهيم شهرسازى و كمك به رشد درك زيباشناسانۀ آدمهاست.
فصلنامۀ سفر، شمارۀ هفتم،
دي ماه 1384
بازگشت به فهرست
يادداشتهاى
سفر |