بازگشت به فهرست
يادداشتهاى
سفر
در آینۀ چشم دیگران
اوایل قرن بیستم، سردبیر
روزنامۀ نیویورك تایمز به اين نتيجه رسيد كه چهارهزار سال پیش
كسانی در علایم هیروگلیف مقبرۀ یكی از فرعونهای مصر دست بردهاند و كتیبه
مخدوش است. و چند سال
پیش وقتی تابوتی
ظاهراً حاوی یك مومیایی
باستانى ایرانى در
پاكستان كشف شد، كارشناسان گفتند خطاهاى املایى و انشایى در عباراتی كه به
خط میخى روى آن حك شده نشان میدهد این بهاصطلاح زیرخاكی را جاعلانی همین
اواخر سر هم كردهاند. این استـنباطها بر پایۀ اطلاعات مدوّن و كتابهای
مرجعی است كه اهل نظر در اختیار
دارند.
در زمانهای پیش، بسياری كتابهای
لغت و دستور زبان را خارجیان برای كاربرد خودشان مینوشتند زیرا بيش از اهل
آن زبان به چنین مراجعی نیاز داشتند. نخستین كتابهای لغت و صرف و نحو عربی
را ایرانیانی تألیف كردند كه لازم میدیدند به آن زبان مسلط شوند. نخستین
فرهنگهای لغت و دستور زبان فارسی هم كار محققان غربی بود كه در متون فارسی
مطالعه میكردند.
اهل هر زبانی معمولاً اشتباه املایی را
كماهمیتتر از خطای انشایی تلقی میكنند. اصلْ زبان است و نوشتنْ فرع آن انگاشته
میشود. اما تركیب این دو نوع خطا نشانۀ بدی است. بدتر آن است كه چنین خطاهای
مركبی از زیر دست چندین نفر بگذرد و كسی متوجه نشود ــــ یعنی جهل مركــٌب و فراگیر.
نشریهای در كرمان عكسهایی
انتشار داده است از آویزهایی كه به مناسبت همایشی دولتی در زمینۀ توسعۀ
صنعت گردشگری با حضور نمایندگان هفتاد كشور در آن شهر نصب كردند. در این
متنها خطا بیش از حد مجاز است. در لطیفهای قدیمی، معلم به شاگرد میگوید
بنویس خیار، و او مینویسد چنار و میخواند منار، و وقتی معلم مؤاخذه
میكند شاگرد میگوید لغت را تغار شنیده است. لطیفه چنین پایان مییابد كه
معلم برای سه غلط نمره كم میكند و هفده میدهد. نمرهدادن به چنین
متنهایی ممكن است به موقعیتی مشابه بینجامد.
اهل چاپ و نشر در ایران
میدانند كه تولید متن كمغلط تا چه حد دشوار است. حتی وقتی نویسنده شخصاً
همكاری میكند، باز خطاهایی در متن چاپشده دیده میشود. در متنی به زبانی
دیگر احتمال چنین خطاهایی چندین برابر است. اما نكته در نمونهخوانی و
غلط گیری نیست.
فیلمهای كوتاهی را كه مؤسسات
ایرانی، از جمله برای تبلیغ گردشگری و فرش و غیره، در شبكههای تلویزیونی
خارجی پخش میكنند مقایسه كنیم با آگهیهای تولید داخل در شبكههای
فارسيزبان. اما مشكل در ملیـّت هم نیست. در ایران نیز (معدودی) قادرند
فیلم تبلیغاتی ِ قابلپخش در سطح جهانی بسازند. گرفتاری در نگاه كردن به
دیگران در حال نگاه كردن به ماست، و در اینكه بتوانیم خود را در چشم
دیگران ببینیم، یعنی استفاده از نگاه دیگران بهعنوان آینهای برای تماشای
خویش.
برخي حرفهای ما در چنان مجامعی
و تلقیـّات ما در چنین زمینههایی جای بحث دارد. بد نیست بانیان چنین
همایشی بكوشند به جای وعظ و نطق و خطابه در تعریف از خودشان و مملكتشان،
از همتایان خارجیشان كسانی را ترغیب كنند صادقانه و خصوصی حرف دلشان را
بزنند، و با دقت به حرف آنها گوش بدهند. ارزش چنان همایشی در این است كه
كمك كند شركتكنندگان به تصویری دقیقتر از موقعیت خویش در بازار ارائۀ
فرهنگها دست یابند.
اگر نگرانی از انعكاس عمومی
چنین مطالبی در مطبوعات وجود دارد، میتوان گزارشهایی محرمانه دربارۀ سلیقۀ
جهانگردان خارجی تهیه كرد تا مقامها به تصوّری برسند از طرز نگاه كسانی كه
برای دیدن این سرزمین میآیند. برای تحمل تصویر واقعی خویش در چشم دیگران
باید قدری بردبار بود. تمام تجربۀ گردشگران خارجی در تحسین كاشیكاری خلاصه
نمیشود. آنان حرفهای بیشتری دارند. در دنیای معاصر اگر قادر به دیدن
موضوع از چندین زاویه نباشیم میتوان گفت آن را ندیدهایم. چنین متونی
نشان میدهد به همان اندازه كه در تماشای دیگران عیبجوییم، به خودمان با
رضایت نگاه میكنیم.
تشخیص این را كه اگر تمدن
گهوارۀ واحدی داشته در كجا واقع بوده است به عهدۀ اهل فن بگذاریم. وقتی
با چنین املا و انشایی اعلام میكنند گهوارۀ مورد نظر در كرمان بوده در
همان حال كه مقامها، در جلسۀ اداری یا سر میز غذا، گوششان را با كلید
میكاوند و آن كلید را با دو انگشت پاك میكنند، یا با چوب كبریت این كار
را انجام میدهند و آن را به قوطیاش برمیگردانند، دنیا اذعان میكند كه
«خود پیداست از زانوی تو.» پیش از دستزدن به معرفی كرمان و جاهای دیگر
ایران بهعنوان مركز تمدن، آن هم به زبان انگلیسی، بد نیست دستورالعملی به
فارسی ترجمه شود تا مقامها بدانند چگونه باید حرف زد، راه رفت، میز چید و
غذا خورد، و كجا میتوان گوش تمیز كرد. اگر چنین كتابچهای اكنون هم وجود
دارد، جا دارد دنبال علت بگردیم كه چرا بیاثر مانده است.
امید كه نگاه میزبانان و
شركتكنندگان ایرانی همایش كرمان به خودشان، به شهرشان و به جهان كمی ارتقا
یافته باشد. در میان مهمانانی خارجی هم شاید كسانی از این فرصت برای
تماشای دیگران و دیدن كشور خودشان در چشم دیگران استفاده كرده باشند. املا
و انشای زبانهای خارجۀ تمام آن شركتكنندگان هم قرار نیست بینقص باشد.
چنین مهارتهایی را مردم از همدیگر و از اهل زبانها و فرهنگهای دیگر
میآموزند، اگر كه بتوانند خود را در آینۀ چشم دیگران ببینند و
ملتفت باشند كه لازم است بیشتر بدانند.
فصلنامۀ سفر، شمارۀ
يازده، مرداد
1386
بازگشت به فهرست
يادداشتهاى
سفر |