بازگشت به فهرست یادداشتهاى
سفر
بدعُنقی در ثبت احوال و ثبت جهان
ثبت ساختمان عتيقه، محله يا حتی كل شهر، از اين نظر اهميت
دارد كه از زوال طبيعی يا دستاندازی مصون بماند تا چنانچه صدمه ديد بتوان
بر پايۀ مشخصات دقيق بازسازیاش كرد. اما
وقتی نوروز و يلدا و مهرگان را ثبت میكنند پای چه چيزی مـُهر و امضا میگذارند؟
يلدا توالی بلندترين شب و كوتاهترين روز سال، و شب اول تير بلندترين روز و
كوتاهترين شب سال است. اول فروردين و اول
مهر طول شب و روز مساوی است. چنانچه زمانی سرعت گردش و فواصل سيارات
منظومۀ شمسی تغيير كند، از اين مراكز ثبت چه كاری ساخته است؟ اگر طول شب
يلدا چند دقيقه كم و زياد شود مشكل بزرگی است و از بشر كاری برمیآيد؟
چنين ثبتهايی، حتی اگر بازی و تشريفات باشد، میتواند به جلب توجه شمار
بزرگتری از مردم كمك كند. در همين حال، برای
ثبت پديدههای طبيعی و شخصيتهای قدمايی ظاهراً بين چند كشور پارسیگوی ِ
همجوار رقابت در گرفته است ـــــ ثبت نوروز، ثبت مولوی، ثبت يلدا و چيزهای
ديگر.
ميل به حفظ مصنوعاتْ برخاسته از آگاهی به تغييرپذيری و احتمال فنای آنهاست.
اما اين بحث كه جلالالدّين بلخی يا رومی را بايد واقعاً اهل
كجا دانست نتيجۀ خط و خطوط جغرافيای سياسی است. نقطهچين
ِ روی نقشه به نگاه ما با قراردادنش در چهارچوب مليـّت و سرزمين شكل میبخشد.
كلمات ايران و ايرانی بيش از هزار بار در
شاهنامه تكرار شده است اما تا قرن نوزدهم شاهان چنين واژهای برای توصيف
خويش به كار نمیبردند. |