مهدی بازرگان كه انگار شبها آيةالكرسی میخواند و زير تخت
و پشت پرده فوت میكرد مبادا كمونيستی، چيزی قايم شده باشد، بسيار بعيد
بود پس از انتخاباتی آزاد و عادلانه قبول كند كه جوانها حتی وقتی به او
احترام می گذارند دوستش ندارند. در چنان
شرايطی، قابل پيشبينی میبود كه به اتفاق دكترمهندسها
و مديرعاملهای دور
و برش فرياد بكشد توطئه است و مملكت به باد رفت. شاپور
بختيار اگر دوام آورده بود انتخاباتی آزاد و عادلانه و احتمالاً كمتقلب
برگزار میكرد. نمايندگان هفتاد و دو فرقه
وارد مجلس میشدند و تيمسارها خيلی زود ترتيب او و مجلس پرهياهويش را میدادند.
درهرحال، فرد قدرتمند بايد احساس امنيت كند تا به كنارهگيری رضايت دهد
وگرنه ناچار بايد در قدرت
بماند تا بتواند جلو دشمنانش بايستد. در اين
سرزمين،
بازنشستگی از سياست
با بيمۀ قضايی و حيثيتی همراه نيست. سعايت بدگويان كه در متون قديمی بسيار تكرار
میشود به زبان همهفهم يعنی شخص را بازنشسته میكردند، منتها اموال و جانش
را میگرفتند.
بردن سهم چرب و شيرين از غنایم
و آلودهشدن ِ دست آدم پرزور
به سركوبی و جنايت، نابودكردن او را برای جانشينانش لازم میكند: هم شكستن
كاسهكوزهها و هم تصاحب آنچه فرد ِ واژگون و همدستانش انباشتهاند.
اعتمادالسلطنه مینويسد ناصرالدين شاه به محض اطلاع از
درگذشت عمدةالتجار كرمانشاهی دستور داد اموالش را لاك و مهر كنند.
حرف حكمران اين بود كه ثروت موجود جزو اسباب
سياست و مملكتداری است و ربطی به فلان جغله ندارد.
|