رَویـّهٔ قضایی، مشی دیپلماتیک

سه رویداد جدید و تقریباً همزمان در مناسبات بین‌المللی.

 

اول، دولت آمریکا مجوّز داد یک شهروند آن کشور بدون محاکمه و فرصت دفاع طی روند قضایی متداول، به قتل برسد و انور العولقی، یمنی‌تبار متولد آمریکا، در حملهٔ هواپیمای بی‌سرنشین در یمن کشته شد.  همراه او فردی به نام سمیر خان، آمریکایی پاکستانی‌تبار، که نشریهٔ اینترنتی القاعده را ویراستاری می‌کرد از بین رفت.

 

طی جنگ جهانی دوم هم برخی آمریکاییان که در دههٔ ‌1930 به اردوی نازیسم و فاشیسم پیوسته بودند نفله شدند یا بعداً کیفر دیدند.  مشهورترین‌شان ازرا پاوند شاعر در رادیوی موسولینی سخن‌پراکنی می‌کرد و او را پس از پایان جنگ به زندان و سپس تیمارستان فرستادند.

 

اما امروز در آمریکا کسانی می‌پرسند دولت می‌تواند طی دستورالعمل محرمانه فرمان مرگ شهروندی مشخص را صادر کند؟ پرسشها تاکنون بیشتر در حد مقاله مانده است و حول نکته‌ای احساس‌انگیز می‌گردد: وقتی عرب مسلمان مهاجم کمر به نابودی کشور و فرهنگ و شیوهٔ زندگی‌ و کشتن هموطنانتان می‌بندد، اگر شما تصمیم‌گیرنده باشید چه می‌کنید؟

 

نوع طرح مسئله ته‌رنگی از این فرض دارد که کارت شناسایی در جیب پاکستانی و عرب ستیزه‌جو تغییری در تقابل آنها و ما، یعنی خاورمیانه و غرب، نمی‌دهد؛ دشمنْ دشمن است، چه با گذرنامه‌ای که خودمان به او اعطا کرده باشیم و چه بدون آن.  

 

دوم، اتحادیهٔ اروپا اجازه داده است وزیر نفت جمهوری اسلامی ایران، به‌رغم ممنوعیت پاگذاشتن شخص او و کسانی دیگر به کشورهای عضو اتحادیه، برای شرکت در اجلاس اوپک وارد وین شود.  مفاهیم نهفته در اغماض موقتی: شناسایی رژیم جمهوری اسلامی هرچه بیشتر آب می‌رود، از سطح کامل (دو ژور) به شناسایی مصلحتی و نیم‌بند (دو فاکتو) کاهش می‌یابد و آن را مانند کالباس لایه‌لایه می‌بـُرند.  در عین حال، دادوستد نفت موضوعی است فراملیتی که به این حکومت و آن رژیم محدود نمی‌شود و وقتی پای نفت در میان باشد حضور عناصر نامطلوب را هم می‌توان زیرسبیلی رد کرد.

 

سوم، جهان غرب با یک انتخاب دشوار دیگر روبه‌روست که هم تبدیل به بخشی از رویـّهٔ قضایی‌اش  خواهد شد و هم باید با مشی دیپلماتیک و اصولی که اعلام می‌کند بدانها پایبند است همخوان باشد: چنانچه یک ایرانی با تابعیت کانادایی که گمان می‌رود در خانه‌اش در تورونتو نشسته باشد از سوی دولت جمهوری اسلامی تحت تعقیب قرار گیرد دولت میزبان و در واقع متبوع چه باید بکند؟

 

هزارها ایرانی در خارج از کشور به انواع اتهامها تحت پیگرد دولت زادگاه خویشند.  این یکی هم اضافه به لیست.  اما پروندهٔ مرگ یک کانادایی ایرانی‌تبار همچنان در آن کشور باز است.  در آن مورد، دولت کانادا درخواست کرد پزشکان معتمد دربارهٔ برخورد سر فرد به جسم سخت رسماً نظر بدهند، موضوع در دادگاهی درست‌وحسابی با حضور وکلای شاکی بررسی شود و فرزند متوفی در مورد مکان دفن او تصمیم بگیرد.  دولت ایران گفت تمام شد رفت، فاتحه.

 

اکنون چنانچه جمهوری اسلامی در پشتک و واروی دیگری بگوید دادگاه کانادا را به رسمیت می‌شناسد و علیه این یکی شکایت کند دادگستری کانادا  چگونه با طرح دعوا برخورد خواهد کرد؟  خواهد گفت این یکی هم تمام شد رفت، آمین؟

 

بینهایت بعید است جمهوری اسلامی بخواهد پروندهٔ‌ دستبرد بزرگ به بانک را (که متهم ردیف اول آن هیئت حاکمه است) در برابر جهان باز کند به این امید واهی که متهمی را به کشور پیشتاز اعدام در جهان تحویل دهند.  اما خود دولتهای غربی قوانینی سفت‌وسخت علیه پولشویی وضع کرده‌اند و سالهاست می‌گویند سارقها و آدمهای بد نمی‌توانند روی مهمان‌نوازی غرب حساب کنند.

 

پیش از هر چیز، از جان شهروند مورد بحث باید حفاظت شود.  می‌توان حدس زد افرادی از ایران و از جنوب لبنان مأمور شوند برنامهٔ کارد آشپزخانه را روی او هم پیاده کنند.  تدبیرهای امنیتی برای حفاظت علنی فرد مورد نظر با چه توجیهی انجام خواهد شد؟ از این نظر که او را باید تخلیهٔ اطلاعاتی کرد و وجودش مغتنم است؟ یا چون به برکت پول هنگفتی که وارد کانادا کرده شهروند ارشد قلمداد می‌شود؟

 

تحولهای نوع اول و دوم هراندازه عجیب باشد‌ چه در سطح تخصص قضایی و چه در افکار عمومی خود غرب بازتاب چندانی ندارد.  اما همگرایی رَویـّهٔ قضایی و مشی دیپلماتیک در مورد سوم برجسته خواهد شد، بخصوص که ایرانیان ناراضی از وضع موجود به سرمشق دولتی غربی برای آنچه باید بعدها ایجاد کنند بسیار توجه دارند.

 

یکی از گرفتاریهای مغرب‌زمین در نبرد جاری فرهنگها، لزوم آب‌بندی سیستمهای اداری‌ و ‌قضایی و سیاسی و همخوان‌کردن آنهاست.  سوراخ‌پوراخ‌هایی که مهاجمان خاورمیانه و شمال آفریقا از آنها استفاده می‌کنند باید بسته شود اما نه با فرمان و تبصره و بخشنامهٔ‌ محرمانهٔ توجیه‌کارانه و عطف به‌ ماسبق.

 

مهاجمان می‌دانند از کوههای یمن و غارهای توره بوره کار چندانی نمی‌توان کرد و خلأ‌های سیستمی و نشیمنگاههای شکلاتی در دموکراسی لیبرال و تشدید تضادهای ‌نادیده‌مانده یا جدیدش راه ضربه‌زدن به غرب است.                    

19 مهر  90

 

فهرست مشاهدات

 

 

صفحۀ‌‌‌ اول    كتاب   مقاله / گفتگو/ گفتار            فهرست مطالب   سرمقاله‌ها

 

 

دعوت از نظر شما

 

 

 

نقل مطالب اين سايت با ذكر ماخذ يا با لينك آزاد است.

 

X