حمام مردانه

در کتاب هجدهم برومر، کارل مارکس خرده‌مالکان فرانسهٔ نیمهٔ قرن نوزدهم را قشری می‌داند که "قادر به نمایندگی از سوی خودشان نیستند؛ باید نماینده داشته باشند."

 

امروز اگر کشاورزانی که شاهراههای پاریس را در اعتراض به سیاستهای دولت بند می‌آورند خرده‌مالکان مورد نظر مارکس فرض کنیم، باید نتیجه گرفت پس لابد جماعات قادرند به نمایندگی از سوی خودشان صحبت کنند.

 

اما نه همه و نه در همه جا.  یک فاضل ایرانی معاصر نوشت حرف‌سیاسی‌زدن خانمها از خنده روده‌بـُرش می‌کند.  گذشته از موردی چنین پرخطر، یعنی حرف‌سیاسی‌زدن در محضر یک فاضل محافظه‌کار، خانمها دست‌کم در مورد کیف و کفش زنانه که صلاحیت اظهارنظر دارند.

 

صلاحیت شاید داشته باشند اما ظاهراً ترجیح دارد از حق خودشان استفاده نکنند.  در ایران نزدیک هشتاد هزار نفر از عکسهای ملکهٔ بریتانیا در حال زُل‌زدن به کفش خانمی نیمه‌شرقی‌ـ ‌نیمه‌غربی دیدن کرده‌اند و صد و اندی نظر داده‌اند.  اما نشان چندانی از اظهارنظر طایفهٔ نسوان نمی‌بینیم.

 

سایتی که این عکس را در ایران منتشر کرده مکانی مردانه و ظاهراً پاتوق مقامهای مذکر اداری است.  دبیر فیزیک ما وقتی کلاس شلوغ می‌شد می‌گفت "حموم شد زنونه."  حالا می‌توان گفت این هم قهوه‌خانه‌ای است جنب یک حمام مردانه.  زن و دختر نجیب ِ پدرومادردار در چنین جایی پا نمی‌گذارد، تا چه رسد که وسط یک مشت مرد نامحرم اظهار وجود کند.

 

داستان چندلایه است.  مظهر اشرافیت کهن اروپا، شاید چون ورق‌زدن مجله‌های مردم‌پسند را دون شأن و ساحت ملوکانهٔ خویش می‌داند، تاکنون چشمش به پای‌افزاری چنین خفن نیفتاده.  و زن نیمه‌خاورمیانه‌ای‌‌ـ ‌نیمه‌اروپایی شاید چون غرب را عمدتاً از طریق مجلهٔ مُد و فیلم ماهواره می‌شناسد تاکنون ملتفت نشده که پوشیدن چنین چیزی در کاخهای سلطنتی، در مکانهای اشرافی و در موقعیتهای رسمی اگر هم ممنوع نباشد بسیار غریب است.

 

دوم، اظهارنظر بیننده‌ها و نمره‌های مثبت و منفی نشان از این دارد که انسان مذکر آریایی‌ـ‌اسلامی در دو نیمکرهٔ مغزش سه‌چهار فکر متفاوت حمل می‌کند: نظر شرعی، نظر عرفی، نظر شخصی به‌عنوان مرد مجرد چشم‌چران، نظر شخصی به‌عنوان شوهر میانسال و پدر خانواده.

 

به همان اندازه عجیب، تلقی بینندگان است از تبلبغات رسمی.  کسانی که نمرهٔ مثبت و منفی داده‌اند تقریباً یکسره اظهارنظرها را به ریشخند گرفته‌اند.  و نظرها چنان طعنه‌آمیز است که آدم ناچار از خودش و از دیگران می‌پرسد: وقتی این طرز تلقّی ِ رندانهٔ مقامهای اداری باشد، آیا در ایران می‌توان حرف از نظر عامـّه و نظرسنجی زد؟

 

و در کشوری که می‌کوشند مُد به‌اصطلاح اسلامی را جانشین مُدهای فاسد غربی کنند، یک خانم درس‌خواندهٔ اداره‌جاتی پا در این حمام مردانه نمی‌گذارد تا برای حاج‌آقاهایشان توضیح بدهد مُد یعنی چیزی که دائماً و فصلی تغییر کند و "مُد اسلامی" جمع اضداد است؛ دوم، مُد بنا به اجماع است، و اجماع در این مورد یعنی برآیند نظر اکثریت شیکپوشان به پیروی از سلیقهٔ تحمیلی ِ مُدسازهای پاریس و لندن.

 

یکی از مشکلات اساسی رژیم مقدس این است که می‌کوشد فرهنگ تمام زنان را به جهتی که میل دارد ببرد (و برای این امر، "بستر فرهنگی" فراهم کند) در همان حال که حتی زنان خرده‌فرهنگ رسمی را به بازی نگیرد زیرا کار زنانه به نظرش یعنی بازیگوشی و بلهوسی.  بی‌سبب نیست فیلمساز این خرده‌فرهنگ در توصیف زنان حرفهٔ خودش همان صفاتی به کار می‌برد که در قهوه‌خانه و حمام مردانهٔ‌ عمومی رایج است.

8 آذر 90

 

يادداشت‌های 87

يادداشت‌های 88

يادداشت‌های 89

يادداشت‌های 90

 

 

صفحۀ‌‌‌ اول    كتاب   مقاله / گفتگو/ گفتار            فهرست مطالب   سرمقاله‌ها

 

 

دعوت از نظر شما

 

 

 

نقل مطالب اين سايت با ذكر ماخذ يا با لينك آزاد است.

 

X