تهرونآباد: آنچنان که بودیم
دوستانی پرسیدهاند تصویر روی کارت پستالی که دستنوشتهٔ
پشت آن در نگارهٔ جدید صفحهٔ
المثنی دیده میشود چیست.
از ایمان افسریان،
همکار فصلنامهٔ
حرفه: هنرمند، که آن
عکس را کارت تبریک نوروز کرده است خواهش کردم عکسی از همان زاویه از همان
جا بگیرد: چهارراه ویلا
(استاد نجاتالهی) و کریمخان رو به شرق.
اولی ظاهراً یادگار دهههای چهل و پنجاه است. نام عکاس را
نمیدانیم.
شخصیت اصلی فیلم
توتفرنگیهای وحشی اینگمار برگمان خواب
میبیند خیابانها خالی از رهگذرند و ساعتها از کار افتاده، و روحیهاش به
هم میریزد و بسیار پریشان میشود. حال چنانچه اهالی قدیمیتر تهران و نیز
کسانی مانند نگارنده که از روستا به شهر ریختهاند پاتخت را در وضعیتی
مانند تصویر یکم در خواب ببینند باید به حساب کابوس بگذارند یا رؤیای
شیرین؟ اصحاب هرمنوتیک و تأویل و تفسیر مدد کنند.
نظر من بهعنوان دارندهٔ یک رأی این است: این شهر را هیچ
دوست ندارم اما فزونی جمعیت فرصت میدهد با افرادی جالبتر از آنکه در
محیطی کوچک مجال پیدایش و رشد داشته باشند آشنا شویم و از مصاحبتشان لذت
ببریم.
به همان اندازه مهم و حتی مهمتر: هر فرد تا حد زیادی ــــ
به مراتب بیش از محیط کوچکتر و بستهتر ـــ فرصت دارد سبک زندگی خویش را
انتخاب کند و ادامه دهد.
به تعبیری فرسفیـعرفونی: گمشدن در ازدحام شاید مجال دهد
خودمان را پیدا کنیم.
5 بهمن 92
یادداشتهای 92
91
90
89
88
87
|