در حرفزدن با ديوار، به مسئله بايد
دستكم از
دو جنبه نگاه كرد. اول، ور رفتن با پيچها و دكمههای جامعه، همان طور
كه خريدار دستگاه وقتی نمیتواند كاتوليك يا
كاتالوگ آن را بخواند رفتار
میكند: اين يكی را به چپ و آن يكی را به راست میچرخاند و سويچها را آنقدر روشن و خاموش می كند تا بالاخره اتفاقی بيفتد.
در صد سال گذشته، همين روش را كم به كار
نبستهاند: چون ما
هم آدميم، تفاوت بين ما و خارجه با دستكاری كليدها بر طرف خواهد شد
و دستگاه ما هم سرانجام مثل همۀ دستگاهها روشن میشود.
با استنتاج صرفاً تجربی میتوان مخلوطكن
برقی راه انداخت و حتی مانند كاهنان مصر باستان شيميدان قابل شد ـــــ
البته طی هزار سال. اما سيستم پايدار كه بازده آن قابل اندازهگيری
و تصحيح و تعميم باشد نياز به نظريه دارد. دو يا ده سال ديگر چگونه
خواهند فهميد با نيامدن دانشجو به تهران شدت مسائل كنونی كاهش يافته است؟
آنچه رهاشدگی دختر و پسر جوان در جامعه
تلقی میشود به تغيير كل نظام اجتماعی، تا حد زياد در نتيجۀ قوانين
اقتصادی، برمیگردد: خانوادۀ پرجمعيت
ِ قانع به نانی و لباسی
مختصر در خانۀ درندشت به تاريخ میپيوندد و در آپارتمان جايی برای اين
حرفها نيست.
تاكنون كسی كه سرش به تنش بيرزد استدلال نكرده است به
تهران آمدن يا نيامدن دختران دانشجو در اصل قضيه تأثيری خواهد داشت.
حتی بعضی از اين اشخاص كه از قضا علوم
اجتماعی خواندهاند و درس میدهند از شنيدن مفاهيم گذر و گذار عصبانی
میشوند زيرا به نظرشان هر چيزی يا در شرايط صحيح الهی قرار دارد يا در
شرايط غلط شيطانی. اصطلاح سرزنشبار معلمهای قديم كه میگفتند
”حيف ِ نان“ در اينجا مورد استعمال میيابد.
وقتی مشكلات را با امر و نهی حل كنيم نيازی
به كنترل نتايج نيست: خودمان استدلال میكنيم، خودمان نتيجه میگيريم و
خودمان به خودمان نمره میدهيم. حتی اصلی مانند تقدم حقالنـّاس بر
حقالله را كه اين همه از آن دَم میزنند میتوان پشت گوش انداخت.
اينكه برای حل مشكلاتی فرضی يا واقعی كه به همه مربوط میشود حق
فرد داوطلب ورود به دانشگاه را زير
پا بگذارند لابد در روز حساب عقوبت خواهد داشت، اما تا آن زمان برای رفع و
رجوع گناه اين مظلمه خيلی وقت هست. موسولينی
هم میگفت حقوق فرد هيچ است
و خواست دولتـ جامعه همه چيز.
|