برخى كتابهاى مطهرى كه روزهاى بعد به دست
ما رسيد براى ارتقاى معلومات اهالى گلوبندك البته بد نبود. اطلاعاتش
از فرهنگ غرب
عمدتاً متکی بود به مطالب مجلههاى عامهپسند ايران، حرفهاى اخوان
مسلمين و چند كتاب قديمى، بدترجمه شده و ناقص. عنوان مكتب ادبیـهنرى
رئاليسم را براى روش علمیـفلسفى به كار مىبرد، و حرف آلفرد هيچكاك را
شاهد مىآورد كه زن هرچه پوشيدهتر باشد براى مردها خواستنىتر است.
اواخر
دهۀ 40
بازاريان متعهد قصد داشتند
مجلۀ زن روز را به سبب مطالبى دربارۀ حقوق و آزادى زنان تحريم كنند و حتى مانع عرضۀ آن روی دکۀ
روزنامهفروشی شوند. آهنفروشى بازارى به نام حاج مهديان كه در كارهاى
ساختمانى ِ مصطفى مصباحزاده، صاحب مؤسسۀ كيهان، بود مطهرى را به او معرفى
كرد تا در مجلهاش مقالاتى در زمينۀ زن از نظر اسلام بنويسد.
نگارنده سالها بعد نوشت: "ما
هم نمىدانستيم فرقان چيست يا كيست. اما در تحريریۀ
بيستسى نفرىِ معتبرترين روزنامۀ
كشور، اسم مرتضى مطهرى هم به گوش كسى نخورده بود. صبح روز بعد كه كتابهاى
آيتالله
به دستمان رسيد، ديديم او هم چيز زيادى
دربارۀ دنياى ما نمىدانست و حرف چندانى براى
خوانندۀ ما نداشت. ما در دو قاره، در دو
سيّاره، در دو عصر و در دو فرهنگ متفاوت زندگى مىكرديم، اما اتباع يک كشور
واحد بوديم. حالا دعوا بر سر اين بود كه از ميان اين همشهريهاى روحاً
دور از هم كه نه زمينهاى مشترک دارند و نه چشماندازى يكسان، حكومت آتى
نمايندۀ علايق و فرهنگِ كى باشد."
طى روزهاى بعد، يكىدو سازمان سياسى برخى
اعلاميههاى فرقان را در اختيار
آيندگان گذاشتند. پس از چاپ درخواست
دريافت اطلاعات بيشتر در روزنامه، جزوهها و اوراقى از سوى خود گروه فرقان
به دفتر
آيندگان
رسيد.
گزارش يكصفحهاى دربارۀ فرقان به طور
كاملا تصادفى در همان شمارهاى چاپ شد كه مصاحبه با
لوموند.
در گزارش پيدا بود
فرقان تقريباً با همه كس و همه چيز مطلقاً مخالف است ــــ
با دخالت روحانيون در
دولت، با چپ، با مليّون، با كل مطبوعات و
البته با
آيندگان. نِحلهاى از قماش خوارج كه هر اقتدارى جز حاكميّت خدا را رد مىكند. اينكه خدا
چگونه در اختلافات افراد حكميّت مىكند، لابد با قوىترين شمشير، و از آنجا
كه هر شمشيرى كـُند مىشود و زنگ مىزند، پس تنازع و قِتال و گردنزدن را
پايانى نخواهد بود. آنارشيسم بيش از آنكه نوعى عقيده باشد، برخوردى
است عاطفى و طغيانگرانه به جهان و مسائل جامعه. تفاوت مكتب فرقان با
آنارشيسم در اين بود كه آنارشيستها مفهوم خدا را هم نوعى اقتدارِ اينجهانى
براى تحميلِ سلطه مىدانند. با توجه به آشفتگى ذهنى ِ مزمن انسان
آريايیـاسلامى، تعجبى ندارد آنارشيستِ خداپرست هم در اين مملكت
اختراع شده باشد.
خشم فرقان
بخصوص ازاین بابت بود که مطهری "به جنبش توحیدی خلق مسلمان مستضعف ایران در
رژیم طاغوت" پشت کرده و در برابر شریعتی موضع گرفته است. بازرگان را
هم گناهکار می دانست که در کتاب امام و زمان، شریعتی را به
"تفرقهافکنی و ضربهزدن به جنبش ملت ایران" متهم کرده است.
فرقان تا اواخر همان سال
بیش از نیم
دوجين
پانزدهخردادى كشت.
رفتهرفته ماجرا از پرده بيرون
افتاد و روشن شد مطلب
آيندگان
''دروغ
محض" نبود.
اعضایش را به دام انداختند و
تيرباران
کردند. تعيين اينكه در چه
ترورهايى واقعاً دست داشتند و چه قتلهايى به گردن آنها افتاد تا، همچنان كه
در نظام قضایی جمهورى اسلامى رايج است، پروندههايى مختومه شود و دعواهايى مكتوم
بماند، بر عهدۀ محققانى خواهد بود كه زمانى به اسنادى محكمتر از روايات شفاهى
دسترسى داشته باشند. |