تركشهاى نبرد آيندگان در كيهان
سبب برخوردى شديد از نوع كودتا شد. از دى 57 كشمكشى از چند سو براى تصاحب
آن روزنامه جريان داشت. آهنفروش بازار مدعى شد روزنامه را از صاحبش
خريده است اما خيلى زود داستانهاى ديگرى سر هم كرد ــــ به بركت رواج
مصادرههاى شبانه، نيازى به اين حرفها نبود. در داخل كيهان هم مثل
بيشتر كارخانهها و شركتها انجمن اسلامى زده بودند و منتظر فرصت بودند تا
كار را يكسره كنند و تحريريه را بيرون بريزند.
شنبه 22 ارديبهشت، بخشى بزرگ از صفحۀ اول
كيهان
(كه عصرها منتشر مىشد) به خبرهاى مربوط به
انتشار "روزنامۀ سفيد"
در
صبح همان روز اختصاص داشت و به روشنى نشان مىداد مهمترين خبر مملكت
است. در
صفحۀ دوم، مقاله آيندگان
تجديد چاپ شده بود.
اگر اين كار براى يكسرهشدن دعواى داخلى
كيهان كافى نبود، انتهاى سرمقالۀ آن روز صفبندى را كامل كرد. صفحۀ
12 همان شماره از قضا نخستين قسمت ازمصاحبهاى مفصل بود با قطبزاده.
صفحههاى لايى و غيرخبرى روزنامههاى ايران را معمولا پيشتر چاپ مىكنند و
تحريريۀ كيهان صبح شنبه در اين موقعيت
بسيار ناجور قرار گرفت كه درست در روز اوج نبردى كه موضوع روز مملكت بود،
به موجودى نامحبوب براى رجزخوانى عليه مطبوعات ميدان مىدهد.
سرمقالۀ آن روز كيهان با جملاتى
پوزشخواهانه در پرانتز پايان مىيافت كه نشان مىداد در آخرين لحظات براى
تبرّى جستن از چرخش ناگهانى اوضاع اضافه شده:
''در
شمارۀ امروز كيهان مصاحبهاى با صادق قطبزاده چاپ شده . . .
كه چند روز پيش انجام شده بود. . . .
متأسفيم از اينكه چاپ آن ممكن است اين گونه تعبير شود كه ما حملات ايشان را
تأييد كردهايم. دستكم براى تسلى خاطر خود كه ممكن است با چاپ اين مصاحبه
به ضعف و تسليمطلبى متهم شويم، اين اميد را در دل مىپرورانيم كه
راديوتلويزيون از اين حركت ما پيروى كند و مسائل شخصى را با مصالح عالى
كشور مرتبط نسازد."
اشارۀ
سرمقاله به صفآرايى قطبزاده و شركا
عليه مطبوعات
بود و اینکه او يك طرف
دعواست. انجمن اسلامى كه مترصّد فرصت بود وسط ميدان پريد، فرداى همان روز
كار را به برخورد تند در سالن تحريريه كشاند، كنترل را به دست گرفت
و در
اعتراض به چاپ مطلب "روزنامۀ سفيد" آيندگان
با نثری نیمپز نوشت:
''در شرايط موجود كه امام خمينى اين روزنامه را مطالعه
نمىكنند چگونه انسان مسلمان خود را راضى به نگارش در اين روزنامه
مىنمايد؟" و
پس از بگومگوهاى تند در سالن تحريريه، صبح سهشنبه 25
ارديبهشت مانع ورود بيست نفر از اعضاى
ارشد آن به ساختمان روزنامه
شد.
آيندگان ظاهراً و موقتاً به سلامت
جست؛ كيهان با تركشهاى نبرد آيندگان تسخير شد. نيمۀ مرداد، فرداى روزى كه تصفيهشدههاى
كيهان نخستين شمارۀ كيهان آزاد را در چاپخانۀ آيندگان چاپ كردند، كار
آيندگان
هم به پايان رسيد
(كتاب تسخير كيهان ــــ انتشارات حاشيه، تير 59
ــــ شرح درگيری تحريریۀ آن روزنامه بر سر چاپ مقالۀ
"آیندگان سفيد"
است؛
كارى
گروهى به قلم مهدى سحابى كه يكى
از بيست تن بود.
بنا به همين روايت، با فيصلۀ
نبرد، آدمهايى جديد از بيرون سر رسيدند، بر مؤسسه مسلط شدند و كارگران،
كاركنان و قلمزنانى را كه در دعواى داخلى سينه چاك داده بودند سر كارشان
فرستادند). |